احاديث علم
چنان كه اشاره كرديم، پيامبر صلي الله عليه و آله افزون بر زعامتسياسى، مرجعيّت فكرى امّت را نيز به عهده دارد. بديهى
است كه امّت، در گذرگاه زندگانى، با دهها گره فكرى،
فردى و اجتماعى رو به رو مىشود. چه كسى بايد اين
گرهها را بگشايد و ناپيداها را در برابر ديد جامعه بنهد؟
چه كسى بايد آيات الهى را تفسير كند و آموزههاى دين را
بدانان بنمايانَد؟ پيامبر خدا كه آيينش را جاودانه شمرده
است، مرجعيّت فكرى و علمى فرداى امّت را در روزى
كه خود در ميان امّت نيست، به چه كسى وا نهاده
است؟احاديث نبوى بسيارى كه در منابع كهن پراكندهاند و از
جمله، حديث شكوهمند: «من شهر دانشم و على،
دروازه آن»، نشانگر اين است كه پيامبر خدا، اين جايگاه
بلند را براى على عليه السلام رقم زده است.افزون بر اينكه على عليه السلام خود، جوشش شگفتى از
درون براى دريافتن و فراگرفتن داشت، پيامبر صلي الله عليه و آله نيز
علاقه شگرفى به آكنده ساختن جان وى از حقايق ربّانى
داشت. پيامبر صلي الله عليه و آله با جمله: «من شهر دانشم و على، دروازه
آن. پس، هر كس قصد ورود به شهر را دارد، از
دروازهاش بيايد»، نشان داد كه دانش راستين در على عليه السلام
است و نه جز او. 1
پيامبر صلي الله عليه و آله در آخرين لحظات عمرش، على عليه السلام را فرا
مىخوانَد و اسرار دانش خويش را به آن بزرگوار
مىنمايانَد. پس از آن است كه على عليه السلام مىفرمايد:
ر.ك: ج 10، ص 19 (اهتمام فراوان پيامبر به
آموزش على). نيز، ر.ك: نفحات الأزهار: ج 10و 11 و 12.