در حديث احمد بن حنبل آمده است:و براى پيامبر خدا، سايبانى با پارچه براى جلوگيرى از حرارت خورشيد، بر روى درخت سمره، افكنده شد. 2
و در حديث ديگر او، چنين آمده است:و زير دو درخت را براى پيامبر خدا روفتند و نماز ظهر را خواند. 3
درختى كه در اينجا به آن اشاره شده است، از گونه
«سَمُرَة» و از درختان خاردار و بزرگ و داراى شاخههاى
فراوان است و از اين رو در احاديث و اشعار ـ كه برخى
از آنها گذشت ـ، آن را «دوح (درخت بزرگ)» 4 گفتهاند و اين، غير از «غيضه (بيشه)»
است؛ زيرا بيشه شامل چند درخت پراكنده است.
بيشه
به جايى گفته مىشود كه در آن، درختان فراوان و درهمتنيده باشد، «(غيضه (بيشه)» گفته مىشود. به صورت
«غياض» و «اغياض»، جمع بسته مىشود.بيشه در پيرامون غدير است. بكرى، در معجم ما
استعجم مىگويد:به اين غدير، چشمه آبى مىريزد. نيز پيرامون آن، درختان فراوان و درهمتنيدهاى هستند كه بيشه ناميده مىشوند. 5
نيز گذشت كه صاحب المشارق گفته است:خم، نام بيشهاى در آن جاست و در آن، بركهاى منسوب به آن است.
1 - المستدرك على
الصحيحين: 3 / 118 / 4576.2 - مسند ابن حنبل: 7 / 86
/ 19344.3 - مسند ابن حنبل: 6 / 401 /
18506.4 - دوح،
جمع «دوحة» است.5 - معجم ما استعجم: 2 /
368.