ابن عساكر نيز در موارد متعددى از اثر عظيمش، از
اين حديث ياد نموده و فقط در يك مورد، نود طريق آن
را ياد كرده است 3 و چنين
است يادكرد بسيارى ديگر از محدّثان و مفسّران و
عالمان.با اين همه، اگر كسى يا كسانى، در صدور حديث و يا
چگونگى نقل آن ترديد روا دارند، بىگمان از سَرِ استكبار
و رويارويى با حق است و نه چيز ديگر.
2. دلالت حديث
از آنچه در آغاز سخن آورديم و پس از اين نيزگستردهتر بدان خواهيم پرداخت و نيز با ديدن متون
(نصوص) بسيار آن، روشن مىشود كه در آن روز، كسى
ترديد نكرد كه جمله: «هر كه من مولاى اويم، پس على
مولاى اوست»، سرپرستى، توليت امور، امامت و
پيشوايى را مىرسانَد.البتّه روشن است كه واژه «مولا» بار معنايى گستردهاى
دارد؛ 4 امّا از معانى مختلف آن، جز آنچه را ياد شد،
نمىتوان در اين مورد، مراد دانست.
واژه «مولا» در ادبيات عرب
پژوهش در متون كهن ادبى، لغوى و تفسيرى،نشانگر آن است كه از معانى روشن «مولا»: سرپرست،
شايستهتر براى تصرّف در امور، و اولى در زعامت و
1 - إقبال الأعمال: 2 /
240.2 - ر.ك: الغدير فى التراث الإسلامى: 45، كه در آن از اهميّت
كتاب ابن عقده و تأثير آن در آثار بعدى به دقّت، سخن رفته است.3 - ر.ك: تاريخ دمشق: 42 / 204.4 - ر.ك: الغدير: 1 / 641 كه معانى مختلف را برشمرده است.