بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مولاى حقيقىشان باز گردانده مىشوند» مىنويسد:يعنى كسى كه سرپرستى امورشان را به عهده دارد. 1 اين گونه عالمان كه بر اين حقيقتْ تأكيد كردهاند، بسيارند. از اديب و مفسّر بزرگ معتزلى، جار اللّه زمخشرى ياد مىكنيم و مىگذريم. وى در تفسير آيه 286 از سوره بقره: «أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا؛ تو مولاى مايى، پس ما را يارى كن!» مىنويسد:سرور مايى و ما بندگان توييم؛ يا ياور مايى؛ و يا سرپرست امور مايى. 2 ابن اثير نيز در اثر بزرگ و ارجمند خود، النهاية، كه به شرح واژههاى دشوارياب احاديث نبوى پرداخته، در تفسير واژه «مولا» نوشته است:واژه «مولا» در حديث، فراوان آمده است و آن اسمى است كه بر معانى فراوان اطلاق مىشود ... و هر كس كه سرپرستى امرى را به عهده گيرد يا بدان قيام كند، مولا و ولىّ آن مىشود... و از اين معناست حديث: «هر زنى كه بدون اجازه مولايش ازدواج كند، ازدواجش باطل است» و در نقل ديگر [از اين روايت] «وليّش» (به معناى متولّى امرش) آمده است. 3 بدين سان، روشن گرديد كه «اولويّت در امور» و «سرپرستى امور» و «سيادت» و «رياست» و «زعامت»، در كلمه «مولا» مندرج است و نيز معناى «مولا» با «ولى»، همسانى دارد. اين دو مطلب، حقايقى شناخته شدهاند. بر اين حقيقت، اديبان، عالمان و مفسّران بزرگى تأكيد ورزيدهاند، چنان كه آورديم. 4 از اين رو، ما بر اين باوريم ـ چنان كه حقمداران نحلهها و مذاهب ديگر نيز 1 - الوسيط فى تفسير القرآن المجيد: 2/281.2 - الكشّاف: 1/173.3 - النهاية فى غريب الحديث: ماده «ولى». 4 - ر.ك: نفحات الأزهار: 6 / 16 ـ 120، الغدير: 1 / 615 به بعد. اين دو عالم نستوه و مرزبان بزرگ حق و حقيقت، آنچه را ياد كرديم، با تأكيد بر دهها منبع ادبى، لغوى و تفسيرى گزارش كردهاند.