مىفشارَد و از آنان كه در غدير بودهاند، همى مىخواهد
كه حقيقت را بگويند و از اينكه «حقْ» مكتوم بمانَد،
جلوگيرى كنند.براى مولا عليه السلام اين واگويى و اعتراف و گواهى دادنِ
شاهدان، بدان سان مهم است كه چون كسانى از گواهى
دادنْ تن مىزنند ـ كسانى كه هرگز انتظار نمىرفت چنان
كنند ـ، امام عليه السلام آنان را از سر سوز، نفرين مىكند. 1 آيا مىتوان تصوّر
كرد كه اين همه سوز و گداز، تأكيد و تنبّه، و تلاش و
روشنگرى براى فراموش نشدن غدير، فقط براى اين
است كه پيامبر خدا در جملهاى فرموده بود: «على را
دوست داشته باشيد و او را يارى كنيد»؟!آيا مىتوان تصوّر كرد كه تهديد حاكمان براى به
سكوت واداشتن افراد، فقط براى اين بوده است كه
نمىبايست جملهاى از پيامبر صلي الله عليه و آله (كه: «على را دوست
داشته باشيد») به گوشها و جانها مىرسيد؟! تهديدى
كه سبب مىشود پس از سوگند امام عليه السلام از ميان انبوهى از
كسانى كه در آن هنگامه شگفتْ حضور داشتند، تنها عدّه
اندكى پاسخ گويند و بسيارى از سرِ ترس و طمع، لب فرو
بندند؟! شگفتا! «چون غرض آمد، هنر پوشيده شد / صد
حجاب از دل به سوى ديده شد». 2
سخن معصومان در تفسير حديث
گفتيم آنان كه در آن هنگام حضور داشتند، از جمله:«هر كه من مولاى اويم، اين [على] مولاى اوست»،
ولايت و زعامت و امامت را فهميدند و بر اين پايه به
مولا عليه السلام درود گفتند و او را ستودند. اديبان و شاعران نيز
چنان فهميدند و آن حقيقت
1 - ر.ك:
ص 313 (نفرين على درباره پنهان كنندگان).2 - مثنوى مولوى.