بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
1087 .الأخبار الموفّقيّات ـ به نقل از زُهْرى ـ: چون گوهر كسرى [پادشاه ايران [را نزد عمر آوردند، او آن را در مسجد نهاد، و هنگامى كه آفتاب بر آن تابيد، چون اخگر آتش درخشيد. پس به مسئول بيت المال گفت: «واى بر تو! مرا از اين آسوده كن و آن را ميان مسلمانان تقسيم كن؛ زيرا نداى درونىام مىگويد كه به زودى اين، بلا و فتنهاى ميان مردم به پا مىكند».گفت: اى امير مؤمنان! اگر آن را ميان مسلمانان قسمت كنى، به همه نمىرسد. [اكنون نيز] هيچ كس آن را نمىخرد؛ چون بسيار گران است؛ امّا آن را مىگذاريم تا شايد در آينده، خدا بر مسلمانان گشايش دهد و كسى از آنان بتواند آن را بخرد.[عمر] گفت: «پس، آن را بردار و به درون بيت المال ببر».عمر كشته شد و آن گوهر به همين حالت بود و چون عثمان به خلافت رسيد، آن را گرفت و زيور دخترانش كرد.هر دو، نيكو عمل كردند: عمر، آن گاه كه خود و خويشانش را از آن محروم داشت و عثمان، آن گاه كه آن را به خويشانش داد (صله رحم كرد). 1 1088 .تاريخ اليعقوبى: عثمان، بخشنده بود و با مال، صله رحم مىكرد و نزديكان و خويشان خود را مقدّم مىداشت و در عطاياى [ساير [مردم، مساوات را رعايت مىنمود و مروان بن حكم بن ابى عاص و ابو سفيان بن حرب بر او مسلّط بودند. 2 1089 .دول الإسلام ـ درباره شورش بر عثمان ـ: آغاز به خُردهگيرى بر عثمان كردند؛ چرا كه اموال را به نزديكان خود مىداد و ولايت ايالتهاى مهم را به آنان 1 - الأخبار الموفّقيّات: 612/396، شرح نهج البلاغة: 9/16 . 2 - تاريخ اليعقوبى: 2/173 .