فصل پنجم : شورش بر عثمان
عثمان بن عفّان از شورايى كه عمر بن خطّاب تعيين مىكند، سر برمىآورَد و بر اريكه حكومت تكيه مىزند. او از همان آغاز، خلافت
خود را بر خلاف سيره پيامبر صلي الله عليه و آله استوار مىكند. 1 رفتار او، چه در تعامل با مردم و اصحاب
پيامبر صلي الله عليه و آله و چه در برخورد با احكام الهى، به گونهاى است كه مردمان،
زبان به اعتراض مىگشايند و او را به رويارويى با سنّت نبوى و
شكستن حريم دينْ متّهم مىكنند؛ ولى او كه سخت تحت تأثير
اطرافيان زشتانديش و كجرفتارش است، هرگز خطر را جدّى
نمىگيرد و به اعتراضها و انتقادها وقعى نمىنهد. 2
عثمان به سال 33 هجرى، گروهى از صالحان و بزرگان كوفه را كه
برخى از اصحاب پيامبر خدا نيز در ميان آناناند، تبعيد مىكند. 3 مدّتى پس از اين جريان، به سال
34 هجرى، كوفيانْ شورش مىكنند و خواستار عزل سعيد بن عاص
(والى كوفه) مىشوند.عثمان، بِدان اعتراض توجّه نمىكند؛ امّا كوفيان با پافشارى برخواسته
خويش،
1 - ر.ك: ص 188 (عفو قاتل
هرمزان و دختر ابو لؤلؤ).2 - ر. ك: ص220 (تبعيد
گروهى از صالحان امّت).3 - ر. ك:
ص220 (تبعيد گروهى از صالحان امّت).