دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ - جلد 3

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هريك از شما را يك بار و او را دو
بار مى‏ميراند، در حالى كه او نزد خدا، گرامى‏تر از اين است؟

اى قوم من! يارتان را به خاك بسپاريد، كه اگر آن گونه باشد كه شما
مى‏گوييد، براى خدا مشكل نيست او را از دل خاك بيرون آورد. به خدا
سوگند، پيامبر خدا وفات نيافت تا آن كه مسير [حق] را به صورت راهى
روشن، براى ما گذارْد و حلال را حلال و حرام را حرام كرد و ازدواج
نمود و طلاق داد و جنگيد و صلح كرد.

چوپانى كه در پى گوسفندانش از قلّه كوه‏ها بگذرد و با
چوب‏دستى‏اش درختان خاردار را بتكاند و با دست خود، حوض آبى
از گل بسازد، از پيامبرى كه در ميان شما بود، سختكوش‏تر و
زحمتكش‏تر نيست.

اى قوم من! يارتان را به خاك بسپاريد. 1

925 .الطبقات الكبرى ـ به نقل از عايشه ـ: چون پيامبر خدا
وفات يافت، عمر و مغيرة بن شعبه اجازه خواستند و بر او داخل شدند
و پارچه از چهره‏اش كنار زدند. عمر گفت: چه بيهوشى‏اى! چه قدر
بيهوشى پيامبر خدا شديد است! سپس هر دو برخاستند و چون به در
رسيدند، مغيره گفت: اى عمر! به خدا سوگند، پيامبر خدا وفات يافته
است!

عمر گفت: دروغ مى‏گويى! پيامبر خدا وفات نيافته است؛ بلكه تو در
پى فتنه‏اى. پيامبر خدا وفات نمى‏كند تا آن كه منافقان را نابود سازد.

سپس ابو بكر آمد و عمر، همچنان براى مردم سخن راند. پس، ابو
بكر به وى گفت: ساكت شو!

عمر، ساكت شد و ابو بكر بالا رفت و پس از حمد و ثناى الهى، آيه:
«إِنَّكَ مَيِّتٌ


سنن الدارمى: 1/42/83، الطبقات
الكبرى: 2/266، أنساب الأشراف: 2/243 .

/ 325