كردند و به واسطه آن بر آنان چيره گشتند. پس اگر چيرگى به آن است، حقّ
[خلافت [براى ما و نه آنان است.گزيده سخن، آن كه با توجّه به مبناى صحيح ـ كه عبارت است از:
امامت، منصبى الهى است و تحقّق آن با نص (تصريح پيامبر صلي الله عليه و آله )
صورت مىپذيرد و مشروعيت خود را از مردم نمىگيرد ـ و نااستوارى
حمل كلام اوّل بر «جدال احسن»، شايسته است كه متن سوم را
درستتر بدانيم و جمله را بدين گونه نقل كنيم: «آيا خلافت ، مشروط
به همراهى [و خويشاوندى پيامبر صلي الله عليه و آله ] است و به خويشاوندى و
تصريح پيامبر صلي الله عليه و آله نيست؟!». 1
البتّه جمله اوّل نيز پذيرفتنى است، اگر به صورت استفهام انكارى
در نظر گرفته شود، بدين گونه: «آيا خلافت، مشروط به همراهى و
خويشاوندى [پيامبر صلي الله عليه و آله [است؟!».
1 / 9
هجوم به خانه فاطمه، دختر پيامبر
961 .أنساب الأشراف ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: هنگامى كهعلى عليه السلام از بيعت با ابو بكر خوددارى ورزيد، ابو بكر، عمر بن خطّاب را
به سوى على عليه السلام فرستاد و گفت: او را با شديدترين و سختترين
شكل، نزد من آر.چون عمر به نزد على عليه السلام آمد، سخنانى ميان آن دو رد و بدل شد و
على [به كنايه [گفت: شيرى را بدوش كه سهمى از آن براى توست! به
خدا سوگند، اشتياق تو به امارت ابوبكر، جز براى آن نيست كه فردا تو
را امير كند. 2
1 - درباره نقد و بررسى اين احاديث، ر . ك:
نهجالسعادة: 4/195، شرح الأخبار: 1/250 . 2 - أنساب الأشراف: 2/269، الإمامة و السياسة: 1/29، الاحتجاج:
1/183/36 .