مبانى حكومت بر دلها
اسلام، دين حكومت است. آموزههاى اين آيين الهى، به روشنى بر اين مدّعادلالت دارند؛ امّا بررسى دقيق متون (نصوص) اسلامى در ريشهيابى مبناى
حكومت اسلام، نشان مىدهد كه اسلام، بيشتر از آنكه بر «تن»ها حكومت كند
و سلطه بر مردمان را با اقتدار سياسى پيشه سازد، در پى حكومت بر
دلهاست. اصول اين نوع حكومت و كشوردارى، همان مبانى سياسى
حكومتىِ اسلام است و مبانى سياسى نظام علوى، چيزى جز مبانى مديريت
اسلامى نيست.اسلام، آييننامه تكامل مادّى و معنوى انسان است. بنيادىترين عنصر اين
آييننامه، محبّت است. نقش محبّت در تحقّق حكومت اسلامى و برنامههايى
كه دين الهى براى پيشرفت جامعه انسانى رقم زده است، به حدّى است كه امام
باقر عليه السلام ، دين اسلام را جز محبّت نمىداند و تصريح مىكند كه:هَلِ الدّينُ إلاّ الحُبُّ؟ 1
آيا ديندارى، جز دوستى و مهرورزى است؟از نگاه على عليه السلام ، ستونهاى اصلى اسلام و اصول برنامههاى تكاملآفرين آن، بر
پايه محبّت خداوند، استوار است. او در اين زمينه مىفرمايد:
دعائم الاسلام: 1 / 71، دوستى در قرآن و حديث: 259 (نقش دوستى در
سرنوشت انسان).