3. قانونگرايى
قانون، رشته استوار پيوندآفرين لايههاى مختلف جامعه است.سخنازبىقانونى نيست كه جامعهاى چنين، جنگل است، نه جامعه انسانى.
سخن از جايگاه قانون است و چگونگى نگاه حاكمان و مردمان به آن. حرمت
قانون، در نگاه امام على عليه السلام بىبديل است. اين حقيقت والا را از متون بسيارى
كه در همين «دانش نامه» آمده و تعامل امام عليه السلام را با مردم در مسائل مالى،
اجراى حدود، داورىها و... گزارش كرده است، مىتوان دريافت. تأمّل در اين
مجموعه، نشان مىدهد كه در نگاه على عليه السلام ، هيچ كس فراتر از قانون نيست، و
هيچكس و هيچ مقامى نمىتواند مانع اجراى قانون الهى گردد. موضع على عليه السلام ،
به روشنى، نشاندهنده آن است كه او خود را در برابر قانون، صاحب اختيار
نمىداند. 1 چنين بود كه سازشكارى را برنمىتابيد و
با «مداهنه» در سياست، مبارزه مىكرد و با باطلگرايى و حقنمايى و
سازشكارى و توجيهها و تأويلها كه سرفصل سياست اموى بود، به شدّتْ
مخالفت مىكرد.
4. انضباط ادارى
نظم در امور و انضباط در رفتار، سفارش مكرّر و مؤكّد امام على عليه السلام است.اين آموزه بدان حد مهم است كه امام، در بستر شهادت ـ كه طبيعى است در آن
هنگامه، مهمترين و ضرورىترين و كارآمدترين سفارشهاى خويش را
فرموده باشد ـ، بر نظم در امورْ تأكيد مىكند. 2او از
جمله اهداف بلند نزول كتاب الهى را ايجاد نظم در زندگى و انضباط در عمل
مىداند:ألا إِنَّ فيهِ عِلمَ ما يَأتي وَالحَديثَ عَنِ الماضي ودَواءَ دائِكُم ونَظمَ ما بَينَكُم... 3
1 - ر.ك: ص 170، ح 1366.2 - ر.ك: ص 174، ح 1379. 3 - ر.ك:
ص 174، ح 1378.