دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ - جلد 4

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنگامى‏كه اميرمؤمنان عليه السلام ، زمام حكومت را به دست‏گرفت،
ستايش‏هاى‏بى‏مورد و گزافه‏گويى‏ها درباره زمامداران، بخشى از فرهنگ
عمومى بود. حاكمان نه تنها از آن جلوگيرى نمى‏كردند كه بدان دامن مى‏زدند.
بدين‏سان، فرهنگ چاپلوسى و تملّق گسترش يافته بود و زيركان
حقيقت‏ستيز، با چاپلوسى امرا و سردمداران، بدون شايستگى‏هاى لازم، به
موفقيت‏هاى سياسى و اجتماعى دست مى‏يافتند.

از سوى ديگر، زمامداران، چون هرگز نقد نمى‏شدند، رفته رفته خود را پيراسته
از هر كاستى تلقّى مى‏كردند و در ادامه اين روند، انتقادها و نقدهاى از سرِ
دلسوزى و سازنده را اهانت تلقّى مى‏كردند و برخورد با آن را فرض
مى‏دانستند.

از جمله زيباترين و هيجانبارترين اقدامات علوى در تصحيح فرهنگ عمومى،
مبارزه با چاپلوسى و تملّق‏گويى و تأكيد بر لزوم نقد و انتقاد سازنده است.

امام، از كارگزاران خود مى‏خواست تا نزديكان، مشاوران و همراهان خود را از
كسانى برگزينند كه در حقگويى، صراحت بيشترى داشته باشند و با آنان، به
گونه‏اى رفتار كنند كه هرگز به تملّق روى نياورند و از نقد و انتقاد، تن نزنند و
در ستايش، افزونگويى نكنند. خود نيز با هر گونه مديحه‏سرايى، به شدّت و با
قاطعيت و علنى مبارزه مى‏كرد و برثناگويان، طعن مى‏زد و از مردم مى‏خواست
به پاس آنچه به عنوان وظايف الهى انجام داده است، از او ستايش نكنند، تملّق
نپراكنند، و به جاى اين همه، اگر به برنامه‏هاى او انتقادى دارند و رفتار او را
قابل نقد مى‏دانند، خيرخواهانه بگويند و با او چونان جبّاران، سخن نگويند.

جالب توجه و قابل تأمّل آن كه اميرمؤمنان عليه السلام ، اجازه انتقاد به خود را نه در
شرايط عادى حكمرانى، بلكه در بحرانى‏ترين ايّام زمامدارى، يعنى در
بحبوحه جنگ صفّين، مطرح كرده است.

داستان بدين‏سان بود كه امام، ضمن يك سخنرانى هيجان‏انگيز، مطالبى را
درباره

/ 369