بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حقوق متقابل رهبرى و مردم، بيان كرد. يكى از ياران وى كه از اين سخنان، سختْ هيجانزده شده بود، ضمن اظهار فرمانبردارى، به شيوه معمول ستايشگران، به تفصيل، از امام تمجيد و تعريف كرد. امام على عليه السلام ، بى آن كه تحت تأثير ستايشهاى او قرار گيرد و يا حتى شرايط حسّاس و بحرانى جارى را مدّ نظر قرار دهد، در پاسخ آن همه ستايشها مىفرمايد:وإنَّ مِن أسخَفِ حالاتِ الوُلاةِ عِندَ صالِحِ النّاسِ أن يُظَنَّ بِهِم حُبُّ الفَخرِ، ويُوضَعَ أمرُهُم عَلَى الكِبْرِ. وقَد كَرِهتُ أن يَكونَ جَالَ في ظَنَّكُم أنّي اُحِبُّ الإطراءَ وَاستِماعَ الثَّناءِ، ولَستُ بِحَمدِاللّهِ كَذلكَ، وَلَو كُنتُ اُحِبُّ أن يُقالَ ذلِكَ لَتَرَكتُهُ انحِطاطاً للّهِِ سُبحانَهُ....فَلا تُكَلِّموني بِما تُكَلَّمُ بِهِ الجَبابِرَةُ، ولاتتَحَفَّظوا منّي بِما يُتَحَفَّظُ بِهِ عِندَ أهلِ البادِرَةِ، ولاتُخالِطوني بِالمُصانَعَةِ، ولاتَظُنُّوا بِي استِثقالاً في حَقٍّ قيلَ لي، ولاَالتِماسَ إعظامٍ لِنَفسي، فَإِنَّهُ مَنِ استَثْقَلَ الحَقَّ أن يُقالَ لَهُ أوِ العَدلَ أن يُعرَضَ عَلَيهِ كانَ العَمَلُ بِهِما أثقَلَ عَلَيهِ. 1 در ديده مردم پارسا، زشتترين خوى زمامداران اين است كه بخواهند مردم، آنان را دوستدار بزرگمنشى شمارند و كارهايشان را به حساب كبر و خودخواهى بگذارند، و خوش ندارم كه در خاطر شما بگذرد كه من دوستدار ستودنم و خواهان ستايش شنودن. سپاس خداى را كه چنين نيستم، و اگر ستايشخواه بودم، آن را به خاطر فروتنى در پيشگاه خدا وا مىگذاردم.... پس به زبانى كه باگردنكشان سخن مىگويند، با من سخن مگوييد، و چنانكه از حاكمان تندخو، كناره مىجويند، از من كناره مجوييد، و براى من، ظاهرسازى و خودنمايى نكنيد، و بر من گمان مبريد كه اگر حرف حقّى بگوييد، پذيرفتنش بر من سنگين و دشوار است، و خيال نكنيد كه من مىخواهم كه بزرگم شماريد؛ چه، آن كسى كه شنيدن سخن حق و يا نماياندن عدل بر او سنگين آيد، اجراى حق و عدل، بر وى سنگينتر مىنمايد. ر.ك: ص 204، ح 1441.