صراحتْ بيان كنند، ليكن به افراد قدرتطلب و كينهتوز و توطئهگر، اجازه
نمىدهد براى رسيدن به مقاصد سياسى و به بهانه نقد و انتقاد، هر آنچه
مىخواهند، بگويند و بنويسند. 1
5. حقگرايى، نه شخصيتگرايى
انسانها هر اندازه در مسير حقْ اوج بگيرند، امكان كژروى در آنان، منتفىنيست. از اين رو، شايسته است تا مردمان در پيروى از شخصيتها به اين نكته
توجّه كنند و هرگز انسانها را «مطلق» ندانند. توجّه به اين نكته و ديگر
آموزههاى بيدارگر امام على عليه السلام در اين باره را بايد اساسىترين رهنمودهاى آن
بزرگوار در تصحيح فرهنگ عمومى تلقّى كرد. روشن است كه در جريانهاى
اجتماعى و سياسى، بيشترين انحرافهاى سياسى و اجتماعى، ناشى از
مطلقگرايى درباره چهرهها و شخصيتگرايى در موضعگيرىهاست.امام على عليه السلام به مردم هشدار مىداد كه شخصيتها هر چند بزرگ و ارجمند و
محبوب و معتمَد باشند، نمىتوانند معيار حق و باطل قرار گيرند. امام
مىكوشيد جامعه را به لحاظ آگاهى و شناخت موضعها و معيارها و
آگاهىهاى فرهنگى، به سطحى برساند كه شخصيتها و مواضع آنان را ـ هر
اندازه بزرگ باشند ـ، با حق بسنجند، نه حق را با شخصيتها؛ حق را معيار
شناخت شخصيت بدانند، نه شخصيت را معيار شناخت حق.
سه سياستهاى اقتصادى
مردمانى كه عليه سياستهاى عثمان قيام كردند، از جمله دلايل قيام خود رانابسامانىهاىِ اقتصادى، گشادهدستىهاى خليفه، بذل و بخششهاى بىرويه،
ر.ك: رهبرى در اسلام، محمد محمدى رىشهرى: 391 ـ
418.