قعين گويد:... نزد امير مؤمنان آمدم و آنچه درباره خرّيت
شنيده بودم و آنچه به پسرعمويش گفته بودم و آنچه را
وى پاسخ داده بود، به على گزارش دادم.فرمود: «او را رها كن. اگر حق را پذيرفت و بازگشت، او
را بدين امر بشناسيم و از او بپذيريم، و اگر سر باز زد، او
را بخواهيم».گفتم: اى امير مؤمنان! چرا الان او را نمىگيرى تا از او
وثيقه بستانى [و از شرّ او اطمينان حاصل كنى]؟فرمود: «اگر با هر كسى كه او را متّهم مىكنيم، چنين رفتار
كنيم، بايد زندانها را از آنان پُر سازيم و معتقد نيستم كه
حمله به مردم و زندان كردن و كيفر دادن آنها روا باشد،
مگر آنكه مخالفت با ما را آشكار سازند. 1 ر.ك: ج 6، ص 447 (شورش خرّيت بن راشد).
8 / 10
پرهيزاندن از شكنجه
1726.امام على عليه السلام : آنكه به شخصى از روى ستمتازيانه زند، خداوند ـ تبارك و تعالى او را به تازيانه
آتشين خواهد زد. 2 1727.امام على عليه السلام : دشمنترينِ بنده نزد خداوند،
كسى است كه پشتِ مسلمانى را به ناحقْ برهنه كند، و
كسى را كه او را نزده است، به ناحق كتك زند، و كسى را
كه قصد كشتن او را نداشته است، بكشد. 3
1728.امام على عليه السلام ـ از نامهاش به مأموران خراج
(ماليات) ـ: اگر خداوند براى ستم و بيداد كه از آن نهى
فرمود، كيفرى كه از آن ترسند، نمىنهاد، پاداشى كه در
پرهيز از
1 - الغارات:
1/333، و 1 / 335، بحارالأنوار: 33/407/628، شرح نهجالبلاغة:
3/129.2 - دعائم الإسلام: 2/541/1927.3 - دعائم الإسلام:
2/444/1551، تهذيب الأحكام: 10/148/588 .