8 / 13
تبعيد يا زندانى كردن توطئهگران
1740.شرح نهج البلاغة: گزارش شده كه عمران بنحصين، از كنارهگيران از على عليه السلام بود و على عليه السلام او را به
مدائن تبعيد كرد؛ چرا كه مىگفت: اگر على بميرد،
نمىدانم مرگش چگونه است!؟ و اگر كشته شود ـ كه اميد
داريم كشته شود ـ، برايش اميدوارم! 1
1741.الغارات ـ به نقل از سعيد اشعرى ـ: على عليه السلام
هنگام حركت به سوى نهروان ، مردى از قبيله نخع را
جانشين كرد كه نامش هانى بن هوذه بود. وى به على عليه السلام
نامه نوشت كه غنى و باهله فتنه كردهاند و دعا كردهاند كه
دشمنت پيروز گردد.على عليه السلام به او نوشت : «آنان را از كوفه بيرون كن و هيچ
يك از آنان را رها مكن». 2 1742.تاريخ الطبرى ـ به نقل از محلّ بن خليفه ـ:
مردى از قبيله بنى سدوس كه نامش عَيْزار بن اخنس بود
و به باورهاى خوارج اعتقاد داشت، به سمت آنان حركت
كرد. در بيرون مدائن، با عدى بن حاتم رو به رو شد كه
همراهش اسود بن قيس مرادى و اسود بن يزيد مرادى
بودند.عيزار، وقتى با عدى روبه رو شد، گفت: آيا سالمِ بهرهبَرى
يا ستمگرِ گنهكار؟عدى گفت: سالمِ بهرهبَر.آن دو مرادى گفتند: اين سخن را نگفتى، مگر به جهت
شرّى كه در باطن دارى. به درستى كه ما مىدانيم كه
عقيده خوارج را دارى. اى عيزار! از ما جدا نمىشوى تا
1 - شرح نهجالبلاغة:
4/77.2 - الغارات: 1/18، بحارالأنوار:
33/356/588.