را با تأويل و توجيه، به مسلخ نبرد و عدالت را به پاى مصلحت، قربانى
نكند.در نظام علوى و در آموزههاى آن «عدالت مجسّم»، هيچ مصلحتى بالاتر از
مصلحت اقامه عدل نيست. حكومتى مىتواند مقتداى خود را على عليه السلام معرّفى
كند و رهرو على عليه السلام باشد كه با مقدّم داشتن عدالت بر مصلحت و پاى فشردن
بر اجراى عدالت، علىرغم جوسازىها و غوغاسالارىها، آهنگ حكومت
جاودانه بر دلها را داشته باشد، نه با ترجيح مصالح بىبنياد، قصد حاكميت
زودگذر بر «تن»ها را.
2. پاسدارى از حقوق مردم
عوامل روانى حمايت مردم از حكومتها، به تعداد نيازهاى گوناگون معنوىآنان است. يكى از مهمترين عوامل حمايتهاى مردمى، پاس داشتن حقوق
مردم توسط حكومت است.يكى از چيزهايى كه رضايت عمومْ بدان بستگى دارد، اين است كه: حكومت، با
چه ديدهاى به توده مردم و به خودش نگاه مىكند؟ با اين چشم كه آنها برده و
مملوكاند، و او خود، مالك و صاحب اختيار است؟ ويا با اين چشم كه آنها
صاحب حقّاند و او خود، تنها وكيل و امين و نماينده است؟ در صورت اوّل، هر
خدمتى انجام دهد، از نوع تيمارى است كه مالك يك حيوان، براى حيوان خويش
انجام مىدهد، و در صورت دوم، از نوع خدمتى است كه يك امين صالحْ انجام
مىدهد. اعتراف حكومت به حقوق واقعى مردم و احتراز از هر نوع عملى كه مشعر
بر نفى حاكميت آنها باشد، از شرايط اوّليه جلب رضا و اطمينان آنان است. 1
استاد شهيد مطهرى رحمه الله در تحليلى عالمانه، يكى از علل عمده گرايش به
مادّيگرى را در قرون جديد، اين انديشه خطرناك و گمراهكننده مىداند كه
مسئوليت در برابر
سيرى در نهج البلاغة: 118.