امام، بسط و قسط، برقرارى عدالت اجتماعى، گسترش دادگرى و حسن تدبير
در اداره امور مردم، نيك رفتارى با مردم و اهميّت دادن به آنان، هوشيارى در
برابر جريانهاى سياسى و پاسدارى از آزادى، استقلال، عزّت و هر آنچه را كه
به حقوق فردى و اجتماعى مردمْ مرتبط مىشود، از ضرورتهاى حكومتها
تلقّى كرده و براى استوارى و ماندگارى حكومتها، آنها را ضرورى مىداند.
تعابير امام از عدل، بسى جالب و تأمّل برانگيز است.على عليه السلام ، عدل را به دژ، سپر، استوانه استوار، رشته پيوند آفرين و... مانند كرده
و اجراىِ عدل را برترين شيوه و كارآمدترين سياست در حكمرانى دانسته و
فرموده است: «عدالت، آرايه سياست است» و با عدالت است كه حاكم، دلها
را تسخير مىكند و رحمت الهى را فراچنگ مىآورد. نيز فرموده است كه
حكومتها چون برپايههاى عدلْ استوار آمدند و بر استوانههاى خِرَد
ايستادند، خداوند، يارانش را يارى مىرساند و دشمنانش را درهم مىشكند.
در كنار دادگسترى، امام، براى استوارى و تداوم حكومتها، حسن تدبير را نيز
لازم شمرده است و نيكْ سيرتى را جمال قدرتْ تلقّى كرده و بيدارى و
هوشيارى را نشانه هوشمندى و دولتمدارى برشمرده است.
2. سياستهاى سقوطآفرين
امام على عليه السلام ، سياستهايى را باعث تباهى و دگرگون كننده دانسته است.اينگونه سياستها، گو اينكه روزگارى كوتاه، سودمند افتند و زمانى نه چندان
طولانى، حكومت را استوار بدارند، در نهايت، به سقوط و تباهى آن منجر
خواهند شد. آنچه را كه آموزههاى على عليه السلام دگرسان كننده و باعث تباهى نشان
داده، عبارتاند از: تجاوز به حقوق مردم، خونريزى به ناحق، سوء تدبير در
اداره امور، خودخواهى و استئثار، مقدّم دانستن حاكمان و سران و اطرافيان
حكومت بر ديگران، بىتوجّهى به