بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
على بن ابى طالب عليه السلام آمدند و جمعيّت، براى بيعتْ گِرد او اجتماع كردند. سپس على عليه السلام فرمود: «اين امر، به دست شما نيست؛ بلكه حقّ بَدريان است كه بيعت كنند». آنگاه فرمود: «طلحه و زبير و سعد كجايند؟». پس آنان آمدند و بيعت كردند و سپس مهاجران و انصار و ديگر مردمان، بيعت كردند. اين واقعه، در روز جمعه سيزدهم ذى حجّه سال سى و پنجم اتّفاق افتاد.نخستين كسى كه بيعت كرد، طلحه بود. انگشتان [دست] وى معلول بود. على عليه السلام ، آن را به فال بد گرفت و فرمود: «چه قدر شايسته است كه اين بيعت، شكسته شود!». 1 1300.المناقب ـ به نقل از سعيدبن مسيّب ـ: على عليه السلام بيرون رفت و وارد خانهاش شد. مردم، با شتاب، به سوى وى آمدند و صحابيان پيامبر خدا شعار مىدادند كه: «على، اميرمؤمنان است»، تا آنكه به خانه وى وارد شدند و گفتند: با تو بيعت مىكنيم. دستت را دراز كن. چارهاى از زمامدار نيست.آنگاه على عليه السلام فرمود: «اين، در اختيار شما نيست. اين، حقّ بدريان است. هر آنكس كه اهل بدر بدو راضى شوند، خليفه خواهد بود». كسى از بدريان نماند، جز آن كه نزد على عليه السلام آمد. آنگاه گفتند: ما كسى را جز تو سزاوارتر بر امرِ حكومت نمىدانيم. دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنيم.سپس على عليه السلام فرمود: «طلحه و زبير كجايند؟». نخستين كسى كه بيعت كرد، طلحه بود كه با دستْ بيعت نمود. انگشتان [دست] طلحه، معلول بود. على عليه السلام آن را به فالِ بد گرفت و فرمود: «چه قدر سزاوار است كه اين بيعت، شكسته شود!». سپس زبير، سعد و ياران پيامبر صلي الله عليه و آله بيعت كردند. 21 - العقد الفريد: 3/311. 2 - المناقب: 49/11، اُسد الغابة: 4/107/3789، كشف الغمّة: 1/78 .