بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كار را بر ايشان سخت كردهاند و بيمِ هلاكِ سپاه شام مىرود، به معاويه گفت: آيا تو را پيشنهادى بدهم كه ما را همبستگى و ايشان را گسستگى افزايد؟گفت: آرى.گفت: قرآنها را بر مىافرازيم و سپس مىگوييم: هر چه در اين قرآنهاست، ميان ما و شما داورى كند. اگر برخى از ايشان، اين را نپذيرند، برخى ديگر خواهند گفت: «آرى؛ رواست كه آن را بپذيريم» و بدينسان، ميانشان گسستگى پديد خواهد آمد. و اگر بگويند: «آرى، به حكم قرآن تن مىدهيم»، آنگاه ما اين كشتار را از خويش وا مىگشاييم و جنگ را به وقتى معيّن يا نامعيّن وا مىنهيم.پس قرآنها را بر نيزهها برافراشتند و گفتند: اين است كتاب خداى كه ميان ما و شما حكم مىكند. و اگر اين داورى را نپذيريد و جنگ ادامه يابد پس از شاميان، چه كس مرزبان ايشان خواهد بود و پس از عراقيان، چه كس حريم ايشان را پاس خواهد داشت؟چون سپاه على عليه السلام ، قرآنهاى برافراشته را ديدند، گفتند: كتاب خداىرا اجابت مىكنيم و به آن باز مىگرديم. 1 2573.تاريخ اليعقوبى: ياران على عليه السلام برتاختند و سخت بر ياران معاويه هجوم آوردند تا به معاويه بس نزديك شدند. آنگاه، معاويه اسبش را خواست تا با آن بگريزد.عمرو بن عاص به وى گفت: به كدام سو مىروى؟گفت: مىبينى چه پيش آمده است! آيا انديشهاى دارى؟گفت: تنها يك چاره باقى مانده است: قرآنها را برافرازى و ايشان را به حكم تاريخ الطبرى: 5/48، الكامل فى التاريخ: 2/386، الإمامة والسياسة: 1/135.