بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تاريخى اين احتمال را تأييد نمىكنند، بلكه ظاهر سخنان امام عليه السلام درباره او برخلاف اين مدّعاست. آنچه مسلّم است، او فردى سادهلوح و مخالف سياستهاى امام عليه السلام در برخورد قاطع با فتنهانگيزان داخلى بوده است و بههمين جهت، هنگامى كه امام عليه السلام عازم جنگ بصره بود، او كه فرماندار كوفه بود، از مردم خواست در خانه بنشينند و به كمك على عليه السلام نروند و سرانجام با برخورد قاطعانه مالك اشتر، از دارالحكومه رانده شد.اكنون اين سؤال مطرح است كه: چرا امام عليه السلام شخص سادهلوحى را با اين سوء سابقه بهعنوان نماينده خود در جريان حكميّت تعيين كرد؟ آيا نمىدانست با تعيين ابوموسى به عنوان حَكَم، نتيجه حكميّت چه خواهد شد؟پاسخ اين است كه: آرى، امام عليه السلام مىدانست كه نتيجه چه خواهد شد و لذا به گفته عبداللّه بن ابى رافع، كاتب امام عليه السلام ، هنگامى كه ابو موسى براى شركت در جلسه حكميّت از امام جدا شد، على عليه السلام گفت:گويى مىبينم كه فريب مىخورَد. 1
امّا همان جريان فشارى كه امام عليه السلام را وادار به پذيرش حكميّت كرد، او را ناچار به پذيرش نمايندگى ابوموسى نيز نمود. هرچه امام عليه السلام تلاش كرد كه عبد اللّه بن عبّاس يا مالك اَشتر بهعنوان حَكمَ تعيين شود، آنها نپذيرفتند.على عليه السلام گفت: «شما در آغازِ اين كار، از من سرپيچيديد. پس اكنون ديگر سرنپيچيد. رأى من آن نيست كه ابو موسى را بر گزينم».اشعث و زيد بن حُصَين طائى و مسعر بن فَدَكى گفتند: ما جز به او رضايت نمىدهيم، كه او ما را از جنگْ حذر داد و ما در آن افتاديم.على عليه السلام گفت: «مرا به وى اطمينانى نيست، كه او از من جدا شد و مردم را از ر. ك: ص 271 (ارزيابى دو داور).