قبيله خود نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و مسلمان شد. وى پس از پيامبر صلي الله عليه و آله از
اسلام برگشت. ابو بكر، سپاهى به جنگ با او فرستاد. اشعث اسير شد و
او را بسته به مدينه آوردند. ابو بكر او را بخشيد و خواهر خود را بدو
داد.اشعث، پس از كشته شدن عثمان با على عليه السلام بيعت كرد؛ امّا با او
صادقانه برخورد نمىكرد. مواضع او در برابر امام عليه السلام بويژه در ارتباط با
ماجراى حكميّت و ايجاد اختلاف در سپاه امام عليه السلام نشان مىدهد كه او به
يكى از عوامل نفوذى معاويه تبديل شده بود و امام عليه السلام بهدليل موقعيت
اجتماعى وى و قبيلهاش كه نقش عمدهاى در سپاه كوفه داشتند،
نمىتوانست با او برخورد حذفى نمايد. 1
5 . حكمت بهرهگيرى نكردن امام از فرصت پس از توبه
خوارج
جنگ با تزوير عمرو عاص متوقّف شد؛ امّا چيزى نگذشت كهقاريان كوفه متوجّه شدند كه فريب خوردهاند و در ماجراى تحميل
حكميّت بر امام عليه السلام خطا كردهاند. از اينرو، نزد امام آمدند و گفتند: ما در
تحميل داورى خطا كرديم و توبه مىكنيم. تو هم در پذيرفتن پيشنهاد ما
خطا كردى و بايد توبه كنى.نيز عهدنامهاى را كه بر پايه نيرنگ و خطا شكل گرفته است، فاقد
ارزش ديدند و پيشنهاد نقض آن و بازگشت به جنگ را با اصرار تمام
ارائه كردند؛ امّا اين بار، امام عليه السلام در برابر پيشنهادهاى آنان مقاومت كرد، و
اين مقاومت به جدا شدن قاريان از امام و در نهايت، به جنگ نهروان
انجاميد.آخرين پرسش اساسى در جريان حكميّت اين است كه: چرا امام عليه السلام
پيشنهاد قاريان را نپذيرفت؟ آيا نمىدانست كه نپذيرفتن پيشنهاد آنان به
كجا مىانجامد؟ و سرانجام، حكمت بهرهگيرى نكردن امام عليه السلام از اين
فرصت طلايى براى پايان دادن به فتنه قاسطين و پيشگيرى از فتنه
مارقين چيست؟
ر.ك: ص 301 (پژوهشى درباره
مارقين و ريشههاى انحراف آنان) و ج 12، ص 61 (طبقهبندى كارگزاران امام على / اشعث
بن قيس).