كردند. عثمان، انتقادها و درشتگويىهاى آنان را برنتابيد و آنان را تبعيد
كرد. قُرّاء نيز در خيزش عليه وى و قتل او شركت جستند. 1
نقش قُرّاء در سپاه على
قُرّاء با اين پيشينه فكرى، سياسى و اجتماعى، بخش قابل توجّهىاز سپاه مولا عليه السلام را شكل مىدادند. آنان نيروهايى بودند دلير، بىباك و
رزمآور. حضور آنان در سپاه مولا عليه السلام به گونهاى بود كه پس از نابود
شدنشان در جنگ نهروان، جاى خالى آنها در سپاه على عليه السلام كاملاً
مشهود بود. چنين بود كه در هنگامهاى كه معاويه غارتگرى را آغاز كرد
و امام عليه السلام هرچه سپاهيانش را عليه او و براى دفاع از مرزها
برمىشورانْد، پاسخ نمىشنيد، يكى از ياران امام عليه السلام گفت:ما أحوَجَ أميرَ المُؤمِنينَ وَمَن مَعَهُ إلى أصحابِ النَّهرَوانِ! 2
چه قدر امير مؤمنان به اصحاب نهروان، نيازمند بود!
قُرّاء و تحميل حكميّت بر امام
اَسَفا كه قُرّاء با اين پيشينه، به لحاط تندروىها، افراطها و به تعبيرپيامبر خدا «تَعَمُّق»، بدانگونه كه در روايات اين فصل خواهد آمد، در
تور نامرئى نيرنگ معاويه، عمرو عاص و عوامل آنان در سپاه مولا عليه السلام
قرار گرفتند و حكميّت را بر او تحميل كردند.درست در لحظاتى كه نزديك بود طومار سپاه شام براى هميشه
برچيده شود و براى هميشه جامعه اسلامى از اين فتنه كور و سياه
رهايى يابد، عمرو عاص، دست به نيرنگ زد و دستور داد به نشانه
دست كشيدن از نبرد و اينكه كتاب خدا داور اين نبرد باشد، قرآنها را
بر نيزه كنند و فراز آورند.
1 - الأمالى ،
طوسى: 174/293، الغارات: 2/481، شرح نهجالبلاغة: 2/90.2 - الأمالى، طوسى:
174 / 293، الغارات: 480.