كه به جدال و پاسخگويى متقابل و بلكه سختتر از آن بينجامد:
«وَلاَتَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ؛ 1 و آنها را كه جز خدا را مىخوانند، دشنام مدهيد، كه آنان
از روى دشمنى، به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد»... شايد در آن هنگام،
براى وى مصلحتى آشكار بوده كه امروز از ما پنهان است. و خداى را اَمرى
است كه آن را به انجام خواهد رسانيد. 2 حقيقت به همين گفتار پايانى ابن ابى الحديد باز مىگردد كه وى به
نحو احتمال بيان كرده است. بىترديد، امام عليه السلام بدون حكمت در ميدان
اين نبرد تبليغاتى پاى ننهاد. اگر بخواهيم حكمت مكاتبات امام عليه السلام را
دريابيم، بايد نخست نوع اهدافى را كه معاويه از برانگيختن نبرد
تبليغاتى برابرِ امام عليه السلام جستجو مىكرد، بشناسيم.
اهداف معاويه
پيش از پرداختن به بيان اهداف معاويه از اين نبرد تبليغاتى، بايستهاست اشاره ورزيم كه در آن روزگار، نامههاى سياسى از مهمترين
ابزارهاى نبرد روانى و تبليغاتى به شمار مىرفتهاند. در آن دوره،
رسانههاى تبليغى در دو چيز خلاصه مىشدند: سخنرانىهاى عمومى
و نامهها. طبيعى است كه نامهها بيش از سخنرانىها، كاركردِ تبليغاتى
داشتهاند. بسا كه بتوانيم تأثير تبليغاتىِ نامهها در آن روزگار را با كاركردِ
روزنامهنگارى در دوران كنونى يكسان بدانيم.معاويه، پيش از آغاز درگيرى مستقيم نظامى با امام عليه السلام ، جنگ
تبليغاتى فراگيرى را برابرِ او برانگيخت. به استناد پايههاى شيوه سياسى
وى، هدف او از اين نبرد، آن
1 -
انعام، آيه 108.2 - شرح نهجالبلاغة: 16/136.