بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فَروَة بن نوفل اشجعى گفت: به خدا سوگند، نمىدانم چرا با على مىجنگيم. جز اين نمىانديشم كه بازگردم تا در جنگ با او يا دنبالهروى از وى، بصيرت يابم. سپس با پانصد سوار روان گشت تا در بندنيجَيْن و دَسْكره فرود آمد. جماعتى ديگر هم برون آمده، پراكنده شدند و در كوفه جاى گرفتند. نزديك به يكصد تن هم به على عليه السلام پيوستند. و اينان، در جمع، چهار هزار تن بودند. و دو هزار و هشتصد تن از خوارج با عبد اللّه بن وَهْب ماندند. 1 2720.الأخبار الطّوال: على عليه السلام ، پرچم امان را برافراشت و دو هزار مرد زير آن گردآمدند. و ندا داد: «هر كس زير اين پرچم پناه گيرد، در امان است».سپس دو گروه، رويارو ايستادند. فَروَة بن نوفل اشجعى كه از سرانِ خوارج بود، به يارانش گفت: اى جماعت! به خدا سوگند، ما نمىدانيم چرا با على مىجنگيم و در قتل او، هيچ دليل و برهانى نداريم. اى جماعت! با من بازگرديد تا بصيرت يابيم كه با وى بجنگيم يا از او دنباله روى كنيم.پس يارانش را در جايگاههاشان وا نهاد و همراه پانصد نفر روان شد تا به بندنيجَيْن درآمد. گروهى ديگر نيز برون آمدند و به كوفه پيوستند. هزار تن هم زير پرچم، امان گزيدند. و با عبد اللّه بن وَهْب، جز كمتر از چهارهزار تن باقى نماندند. 2 1 - تاريخ الطبرى: 5/86، الكامل فى التاريخ: 2/405، أنساب الأشراف: 3/146.2 - الأخبار الطوال: 210.