خداوند، سرپرست مظلوم را براى خونخواهىاش قدرتى بخشيده
است. پس خليفه مظلوم خود را يارى كنيد كه آن قوم با او چنان كردند
كه مىدانيد و او را ستمكارانه و تجاوزگرانه كشتند. و خداوند فرمان
داده است با گروه تجاوزگر نبرد شود تا آنگاه كه به حكم خدا گردن
نهند. اين را بگفت و از منبر به زير آمد. 1 ر.ك: ص 51 (اهداف معاويه از نبرد تبليغاتى و حكمت پاسخهاى امام).
5 / 5
سازش با روم
2416.تاريخ الطبرى ـ به نقل از حَرملة بن عمران ـ: شبى بهمعاويه خبر رسيد كه قيصر با سپاهى قصد او كرده و ناتل بن قيس
جذامى بر فلسطين چيره شده، بر بيتالمال چنگ افكنده است و
مصريانى كه وى به حبس افكنده بود، گريختهاند و على بن ابى طالب با
سپاهى قصد او كرده است. نيمشب بود كه معاويه، اذانگوى خويش را
خواست و گفت: همين لحظه اذان بده! سپس عمرو بن عاص نزد وى
درآمد و گفت: چراقاصد پىِ من فرستادى؟گفت: من قاصدى پى تو نفرستادم.گفت: در اين لحظه، مؤذّن جز براى فرا خواندنِ من، اذان سر نداده
است. گفت: چهار كمان به سوى من نشانه گرفته شده است.عمرو گفت: امّا آنان كه از زندانت گريختهاند، هر چند از زندان تو
بيرون شدهاند، در زندان خداى جاى دارند و خوارجى هستند كه
مقصد و جايگاهى ندارند. پس به هر كه يكى از آنان را، زنده يا مرده،
نزد تو آوَرد، ديهاش را پاداش ده. اگر چنين كنى، به زودى آنان نزد
تو آورده خواهند شد.
وقعة صفّين: 127. نيز، ر. ك: البداية
والنهاية: 7/230.