سوى شاميان كرد و نماز جمعه فرا رسيد، بر فراز منبر رفت، خدا را
حمد و ثنا گفت، بر پيامبر صلي الله عليه و آله درود فرستاد و گفت:«اى مردم! روان شويد به سوى دشمنان سنّتها و قرآن؛ به سوى
كُشندگانِ مهاجران و انصار؛ به سوى جفاپيشگانِ فرومايه كه با بيم و
اكراه اسلام آوردند؛ به سوى آنان كه با پذيرش اسلام دروغينشان
دلهاشان به دست آورده شد تا تيرهاشان را از مسلمانان نگه دارند».
1
2424.امام على عليه السلام ـ برگرفته خطبه وى هنگام حركت به شام (و
گفته شده: هنگامى كه در نُخَيله، بيرون كوفه و عازم صفّين بود) ـ:
سپاسْ خداوند را سزاست هرگاه كه شب گردد و تاريك شود، و هرگاه
ستارهاى آشكار و پنهان شود؛ خداوندى را كه نعمتهايش ناپيدا نمانَد
و احسانش را همانندى نباشد.امّا بعد؛ همانا پيشقراولان سپاهم را پيش فرستاده، دستورشان
دادهام كه بر مسير اين ساحل پيش روند تا فرمان من به ايشان فرا رسد.
من بر آنم كه اين آب (فرات) را درنَوَردم تا به گروهى اندك از شما كه
بر كناره دجله وطن دارند، رَسَم و ايشان را ـ اگر خدا خواهد ـ براى
رويارويى با دشمنانتان، به يارى شما برانگيزم و از ياورانتان گردانم. 2
6 / 3
بازگشتِ خورشيد با دعاى امام
2425.وقعة صِفّين ـ به نقل از ابن مِخنَف ـ: من به پدرم، مخنفبن سُليم، ديده دوخته بودم كه همراه على عليه السلام به سوى بابِل روان بود.
امام عليه السلام مىگفت: «در بابِل،
1 - الأخبار الطوال: 164. نيز، ر. ك: الفتوح: 2/550 ووقعة صفّين: 94.2 -
نهجالبلاغة: خطبه 48. نيز، ر. ك: وقعة صفّين: 134.