دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ - جلد 6

مؤلفان: محمد محمدی ری شهری، محمدکاظم طباطبایی، محمود طباطبائی نژاد؛ مترجمان: عبدالهادی مسعودی، مهدی مهریزی، ابوالقاسم حسینی، جواد محدثی، محمدعلی سلطانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2427.الفتوح: على عليه السلام در راه شد تا به دِير كَعب فرود آمد و
باقى‏مانده روز و نيز شب را در آن‏جا مكان گُزيد. صبحگاهان باز در راه
شد تا به كربلا رسيد، سپس به كرانه فرات نظر افكند: در آن‏جا، درخت
خرمايى ديد و گفت: «ابن عبّاس! آيا اين مكان را مى‏شناسى؟».

گفت: نه، اى امير مؤمنان! آن را نمى‏شناسم.

گفت: «بدان كه اگر تو نيز همچون من اين سرزمين را مى‏شناختى،از
آن در نمى‏گذشتى، مگر آن‏كه همانند من گريه كنى».

سپس على عليه السلام سخت گريست، چندان كه ريشش از اشك‏هايش
خيس شد و اشك بر سينه‏اش جارى گشت. پس گفت: «آه! مرا با
خاندان ابو سفيان چه كار؟!».

سپس به حسين عليه السلام روى كرد و گفت: «شكيبا باش اى ابو عبد اللّه‏!
پدرت از آنان همان ديده كه تو پس از من خواهى ديد».

آن گاه على عليه السلام در زمين كربلا به گذار پرداخت، گويى چيزى را
مى‏جويد. سپس نشست. آب خواست، وضوى نماز گزارد، پس
برخاست و آن‏قدر كه مى‏خواست، نماز خواند. سپاه نيز آن جا، نزديك
نينوا 1 بر كرانه فرات، فرود آمده
بودند.

آن‏گاه، دَمى سرش سنگين شد و قدرى در خواب شد و ناگاه
هراسناك برخاست و گفت: «ابن عبّاس! آيا بگويمت كه اكنون در
خواب چه ديدم؟».

گفت: آرى، امير مؤمنان!

گفت: «مردانى ديدم سپيد روى؛ در دست‏هاشان بيرق‏هايى سپيد
بود و شمشيرهاشان را به كمر بسته بودند. سپس گرداگرد اين زمين،
خطّى كشيدند. آن‏گاه، اين درخت خرما را ديدم كه بر خاكْ شاخ
گسترد. نيز نهرى ديدم كه در آن


جايى است از توابع كوفه بر ساحل دجله. بخشى از آن را كربلا مى‏نامند كه
حسين عليه السلام در آن كشته شد. (معجم البلدان: 5 / 339)

/ 439