خداى من! به من دلى ده كه شوقش مرا به تو نزديك سازد، و زبانى كه راستگويىاش او را به سوى تو كشانَد، و توجهى كه حقّش، او را به تو نزديك كند.خداى من! كسى كه با تو شناخته شده باشد، ناشناخته نيست، و آن كه به تو پناه بَرَد، خوار نيست، و آن كه تو به او روى آورى، آزاد است.خداى من! كسى كه با تو راه جويد، روشن است، و آن كه به تو متوسّل شده، پناه جسته است، و من به تو پناه جستهام.خداى من! اميد من را به رحمتت ناكام مكن، و از لطفت محرومم مساز.خداى من! مرا در بين دوستانت در جايگاه اميد به فزونى محبّتت بنشان.خداى من! به من شيدايى ياد پياپى خود را الهام كن، و همّتم را در معنويت پيروزى نامهاى تو و جايگاه قدس خود قرار ده.خداى من! سوگند به خودت، بر توست كه مرا به جايگاه اهل اطاعتت و جايگاه شايستهاى از خشنودىات ملحق كنى؛ چرا كه من خود نمىتوانم زيانى را برطرف كنم و يا نفعى را به سوى خود جلب كنم.خداى من! بنده ضعيف و گناهكار و بنده عيبدار تو ام. مرا از آنانى قرار مده كه از ايشان روى گرداندهاى و اشتباهاتشان آنها را از گذشت تو محروم ساخته است.خداى من! مرا به كمال جدايى از غير خود عنايت كن، و ديده دلهاى ما را به نور نگريستن بهسوى خودت روشنى بخش، تا ديده دلها، حجابهاى نور را بشكافد و به معدن عظمتت متّصل گردد، و روحهايمان به عزّت مقدّس تو بياويزند.خداى من! مرا از كسانى قرار ده كه آنها را خواندهاى و پاسخ دادهاند و به ايشان توجّه كردهاى و در برابر شكوهت بيهوش گشتهاند، و با آنان به خفا راز گفتهاى و آنان در آشكارا عمل كردهاند. خداى من! انبوه نااميدىها را بر خوشگمانى خودم مسلّط نمىكنم، و اميدم را از كرامتهاى زيبايت نمىبُرم.