گر نكردى در نبوّت را نبى اللّه مُهر
*آن كه در حين صَلات از مال خود دادى زكات
*آنچه او را از فضايل هست از اقرانش مجوى
*كى رسيدش ار نبودى افضليت وصف او
*رهنمايى جوى از وى كاو شناسد راه را
*ترك افضل بهرِ مفضول از فضول نفْس دان
*وان ندانم هيچكس را از نبى چون بگذرى
*در وِلاى او نمايم پايدارى همچو قطب
*من كه باشم كِش ثنا گويم، ولى مقصودم آنك
*از شمار بندگان داند مرا روز جزا
مُرسَلى بودى على افضل ز كلّ انبيا
*جز على را كس نمىدانم به نصّ «إنّما»
*جهل باشد جُستن انسانيت از مردم گيا
*از «سَلونى» دَم زدن در بارگاه مصطفى؟
*چون نبُرد اين ره كسى هرگز به سر بىرهنما
*در طريق حق مكن جز نور عصمت، پيشوا
*جز علىّ مرتضى را پادشاه اوليا
*ور بگرداند فلك بر سر به خونم آسيا
*از شمار بندگان داند مرا روز جزا
*از شمار بندگان داند مرا روز جزا
*بنده اويم. چه باشد گر به او بخشى مرا؟ 1
ديوان ابن يمين فريومدى (تصحيح: باستانى راد، تهران: انتشارات سنايى): 10 ـ
12.