فصل ششم: راهبردهاى تربيتىِ اسلام(4) - آیین تزکیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آیین تزکیه - نسخه متنی

محمد حسن رحیمیان، محمدتقی رهبر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل ششم: راهبردهاى تربيتىِ اسلام(4)

5- پند و اندرز

موعظه و اندرز، از ديگر روش هاى تربيتى است كه قرآن بدان توصيه مى كند. حتى خود قرآن را هم كتاب موعظه و شفابخش دل ها دانسته است: «يا اَيُّهَا النّاسُ قَدْ جائَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِى الصُّدُور...» (1) و در دعوت ديگران به سوى خدا به موعظه حسنه فرامى خواند: «اُدْعُ اِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ...». (2)

روايات نيز آكنده از مواعظ حيات بخشى است كه از زبان رهبران دين هدايت گرِ مردم است.

پيامبر اكرم مى فرمايد: صدقه اى نزد خدا پسنديده تر از آن نيست كه مؤمن، گروهى را باپند و اندرز سودمند رهنمون گردد و اين برتر از عبادت يك سال است:

«ما تَصَدَّقَ الْمؤمِنُ بِصَدَقَةٍ اَحَبَّ اِلىَ اللَّه مِنْ مَوْعَظةٍ يَعِظُ بِها قَوْماً يَتَفَرَّقُونَ وَ قَدْ نَفَعَهُمُ اللَّه بِها وَ هِىَ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ سنَةٍ». (3)

على(ع) موعظه را حيات دل ها خوانده است: «المَواعِظُ حَياتُ القُلُوبِ». (4)

ويژگى هاى موعظه

موعظه از چند جهت با حكمت تمايز دارد:

- حكمت بر عقل و برهان متكى است اما موعظه بر احساس. در موعظه مربى مى كوشد با استفاده از شيوه هاى روان شناختى و پندهاى عطوفت آميز عواطف را متأثرسازد.

- حكمت تعليم است اما موعظه تذكر و توجه دادن مخاطب به يافته هاى وجدانى خود: «يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ». (5)

- موعظه در قلمرو اعتقاد است و روح معنوى مى طلبد و مربى از سوژه هايى كه مخاطب بدان ايمان و دلبستگى دارد، چون آيات قرآن، سخنان معصومين و يا كلمات بزرگانِ علم و ادب و مربيان اخلاق و حكيمان و اديبان و شعرا كه مورد احترام مخاطب اند استفاده مى كند. و گاه گوينده در حدى است كه مخاطب بدو ايمان و اعتماد دارد و با انعطاف پذيرى سخن او را از صميم جان مى پذيرد. مانند پدر، مادر، معلم، استاد، مربى، عالم دينى و واعظ اخلاقى.

قابل توجه آن كه: در آيه كريمه از «موعظه حسنه»، به عنوان شيوه هدايت و ابزار دعوت ياد شده، كه عبارت است از اندرزى كه مربى خود بدان عامل باشد تا در گفتار و رفتار او تضادى مشاهده نگردد.

از اين جاست كه نقش مربى و حالت معنوى اندرزگوى فوق العاده با اهميت تلقى مى شود، زيرا همه كس از تأثير و نفوذ كلام برخوردار نيست. سخن وقتى بر دل مى نشيند كه از دل برخيزد: «اِنَّ الكَلامَ اِذا خَرَجَ مِنَ القَلْبِ وَقَعَ فِى الْقَلْبِ».

امام صادق(ع) واعظ اخلاقى را به كسى تشبيه فرموده كه درصدد بيدار كردن خفتگان است و اگر خود خفته و غافل و گرفتار هواى نفس باشد، نمى تواند ديگران را بيدار كند.

«فَاِنَّ مَثَلَ الْواعِظِ وَ المُتَّعِظِ كَالْيَقْضانِ وَ الرَّاقِدِ، فَمَنِ اسْتَيْقَظَ عَنْ رَقْدَةِ غَفْلَتِهِ و مُخالَفَتِه وَ مَعاصيهِ صَلَحَ اَنْ يُوقِظَ غَيْرَهُ مِنْ ذلِكَ الرُّقادِ» (6)

«خفته را خفته كى كند بيدار».

لذا مى بينيم مربيان آسمانى كه علم و عمل را آميخته و عالمان عامل و مربيان وارسته اخلاق در دامن خود افراد شايسته اى را پرورانده اند، بنابراين تأثير موعظه بيش از هر چيز، به نقش مربى و ميزان روحيات او وابسته است. همچنانكه از تأثير مواعظ رهبران دين و ساير بزرگان اسلام، نمونه هاى بسيار شنيده ايم. اين اثرگذارى تا بدان جاست كه مخاطب را به والاترين مراحل جذب مى كشاند. هنگامى كه على(ع) خطبه معروف به صفات «متقين» (7) را براى «همّام» كه يكى از ياران پارسا و صديق آن حضرت بود، ايراد فرمود، به گونه اى مؤثر افتاد كه همام صيحه اى زد و از شدت تأثر جان سپرد.

قابل ذكر است كه علاوه بر گفتار و رفتار مربيان، عوامل ديگرى نيز وجود دارد كه نقش موعظه را ايفا مى كنند. از آن جمله است: واعظ درونى (وجدان)، تجارب فردى، حوادث و سرنوشت ديگران و... كه در روايات بدان ها اشاره شده است. على(ع) مى فرمايد: «ألْعاقِلُ مَنِ اتَّعَظَ بِغَيْرِهِ» (8) ، «خَيْرُ ماجَرَّبْتَ ما وَعَظَكَ» (9)

روان شناسى موعظه

چنان كه اشاره كرديم موعظه با روح و احساس مخاطب سروكار دارد، از اين رو توجه به نكات روانى و مهارت هاى لازم در كاربرد موعظه و اثرگذارى آن، نقش مؤثر دارد. در آيات و روايات از اين نكته ها، فراوان مى توان يافت. به عنوان مثال:

الف) توجه به گرايش ها - در توجه به گرايش هاى روانى مخاطب، على(ع) مى فرمايد: «دل ها را گرايش اقبال و ادبار است، و شما بايد از زاويه اى كه اقبال و گرايش دارند وارد شويد، زيرا تحميل كردن قلب، موجب كورى آن خواهد شد: «اِنَّ لِلْقُلوُبِ شَهْوَةً وَ اِقبالاً وَ اِدْباراً فَأتُوها مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِها وَ اِقبالِها فَاِنَّ القَلْبَ اِذا اُكْرِهَ عَمِىَ» (10)

ب) رعايت اعتدال در خصوص رعايت اعتدال و توجه به ظرفيت و استعداد مخاطب، پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: اسلام آيينِ متين و محكمى است پس با ظرافت و دقت در آن وارد شويد و بندگى خدا را در نظر بندگانِ خدا منفور نسازيد.

«اِنَّ هذَا الدِّينَ لَمَتينٌ فَأوغِلُوا فِيه بِرِفْقٍ وَ لا تُكرِهُوا عِبادَةَاللَّهِ اِلى عِبادِاللَّهِ.» (11)

امام صادق(ع) ضمن توصيه به اين اصل و با اشاره به اختلاف درجات ايمان و ظرفيت مخاطبين، داستان اسلام آوردن مرد مسيحى را به ارشاد و هدايت همسايه مسلمانش يادمى كند، كه بر اثر زياده روى و ناشى گرى آن مرد مسلمان در نخستين گام و تحميل عبادت هاى سنگين بر مسيحىِ تازه مسلمان بدين وسيله فردى را كه خود مسلمان كرده بود از اسلام بيزار كرد (12) و اين نكته مهم بر ديگر مربيان نبايد پوشيده بماند كه تربيت هاى دينى را همواره با تساهل و رفق و خاطره هاى خوب و مسرت بخش همراه سازند و از افراط بپرهيزند. از اين قاعده در روانشناسى به «قانون اثر» تعبير شده است.

طبق «قانون اثر»، عملى يا رفتارى كه در موقعيت معينى موجب رضايت خاطر شود، در ذهن فرد با آن موقعيت ارتباط و همبستگى ايجاد مى شود كه بعدها هروقت آن فرد در آن موقعيت قرار بگيرد احتمال تكرار آن عمل بسيار است، برعكس اگر عملى در موقعيتى موجب زحمت و دردسر شود، احتمال تكرار آن عمل خيلى كم خواهد بود.

ج) توجه به احساسات پرهيز از تحقير و نكوهش - به ويژه در حضور جمع (13) - جريحه دار نكردن عواطف و ابراز خوبى ها و تكيه بر نقاط مثبت و به رخ نكشيدن نقاط منفى، تشويق و ترغيب به خير و... در توصيه هاى پيشوايان و مربيان بزرگ آمده است. اميرمؤمنان(ع) در نامه تربيتى خود به فرزندش امام حسن(ع) مى نويسد: «از ملامت بى جا بپرهيز، چه، افراط در ملالت آتش لجاجت را مى افروزد»: «أَلْأِفْراطُ فِىْ المَلامَةِ يَشُبُّ نِيرانَ اللِّجاجِ».

د) لطايفِ حكمت - در استفاده از لطائف و ظرائف حكمت آميز، كه ملالت را از مخاطب بزدايد و شوق و نشاط را برانگيزد، على(ع) مى فرمايد:

«اِنّ هذهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كما تَمَلُّ الْأَبدانُ فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الحِكَمِ» (14)

قلب ها همچون بدن ها خسته مى شوند، براى رفع ملالت آنها لطائف حكمت آميز و زيبا انتخاب كنيد. بدون ترديد اگر اندرزها در قالبى زيبا و با بيان هنرمندانه و ماهرانه القا شود در قلوب جايگاه بيشترى خواهد يافت.

ه) تكرار تأثير تكرارِ درس اخلاق در آموزش و پرورش جاى انكار نيست و تجارب تربيتى تأييدى بر اين مطلب است و آيات و روايات گواهى مى دهد كه يك موضوع با شيوه ها و در قالب ها و مناسبت هاى مختلف القا گرديده تا در قلب ها جايگزين شود. به فرموده حضرت امام: كتاب اخلاق بايد مكرر باشد تا مؤثر افتد. (15)

و) لحن مشفقانه، ملايمت، مدارا به كارگيرى كلماتى كه بار عاطفى دارد از روش هاى مؤثر موعظه است كه قرآن بدان رهنمود داده است. در مواعظ لقمان به فرزندش، واژه «يا بنى!» (پسرم!) مكرر آمده است:

«يا بُنَىَّ أقِمِ الصَّلوةَ وَ أمُرْ بِالمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ المُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلى ما أصابَكَ اِنّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ.» (16)

همين روش را اميرالمؤمنين(ع) در نامه تربيتى خود با فرزندش امام حسن(ع) به كار برده است:

«اَىْ بُنَىَّ! اِنِّى لَمّا رَأيتُنى قَدْ بَلَغْتُ سِنّاً و رأيتُنى اَزْدادُ وَهْناً بادَرْتُ بِوَصِيَّتى اِلَيْكَ.» (17)

فرزندم، همين كه ديدم ساليانى پشت سر نهاده و به سستى در افتاده ام، به وصيت تو مبادرت كردم...» در مواعظ ديگر ائمه معصومين(ع) نيز اين شيوه به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است.

و نيز رفق و مدارا كه اهميت به كارگيرى آن تا بدان جاست كه خداوند به «موسى و هارون(ع) توصيه مى كند كه در مرحله نخست با لحن ملايم با فرعون سخن بگويند شايد مؤثر افتد»: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَوْ يَخْشى .» (18)

يكى از دلايل موفقيت پيامبر اكرم(ص) در تبليغ رسالت همين شيوه بود كه خود بدان تصريح فرموده است:

همچنان كه به رسالت مأمور شدم به مداراى با مردم موظف گرديدم: «اُمِرْتُ بِمُداراةِ النَّاسِ كَما اُمِرْتُ بِتَبْليغِ الرِّسالَةِ». (19)

يكى از روش هاى حضرت امام، در ارشاد و تربيت همين بود كه با مردم از در ملاطفت سخن مى گفت، به عنوان نمونه يكى از سخنان ايشان را مى نگريم:

«من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى خواهم كه در زمانى كه خداوند بر عالمان و روحانيون منت نهاده و اداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبيا را به آنان محول فرموده است از زىِّ روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا كه دونِ شأنِ روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است، بپرهيزند.» (20)

موارد ديگرى كه چون: تلقين و القا و روش غيرمستقيم و امثال آن را مى توان در شيوه هاى موعظه نام برد كه شرح هريك مجال بيشترى را طلب مى كند.

/ 68