بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چون خود را صاحب داشته هايشان نمى شناسند، دل كندن از آنها برايشان آسان است.اينها امينند و كدام امانت دارى دل به امانت مى سپارد؟! آنها حافظ امانت هستند، نه صاحب امانت! جوان آماده ترين رهرو و جوانى بهترين خاستگاه اين حركت آسمانى است و على با جوان سخن مى گويد تا دست او را در دستان گرم و مهربان خويش بگيرد واو را تا اوج آسمان هاى حقيقت پرواز دهد.على كه خود آبى ترين آسمانى زمين است، دلسوزانه تلاش مى كند چون پدرى مخلص فرزندانش را به رنگ آسمان در آورد.او در اين نامه كه آخرين خطاب هاى زندگى و آخرين دست نوشته هاى عمرش است، همه اندوخته هايش در زندان زمين و آرزوى پرواز به آسمان را فراروى فرزندان جوانش قرار مى دهد.امام در لايه ى پنهانى اين نامه رهنمودهايى دارد: جوان! تلاش كن كه عبد و بنده ى دنيانباشى، خودت را از بندگى زمين رها كن تا آزاد شوى و آزادگى را مزه مزه كنى.طعم اين آزادگى تو را به سفره اى ميهمان مى كند كه جز حق در آن نهاده نشده است.سخنان سرزنش كنندگان و طعنه زنان در آنجا بى اثر است و كششهاى خاكى در آن راه ندارد.با چشيدن شيرينى هاى اين سفره در خواهى يافت كه قدرتى خارق العاده و باور نكردنى يافته اى.كارهايى مى كنى كه از دست تو به عنوان يك جوان زمينى بر نمى آمده.گويا ديگرى، دست تو را گرفته و تو را تقويت كرده تا به اين اوج نايل شوى.قله هايى را فتح مى كنى كه كار انسان هاى زمين نيست، قله هايى كه سر در دل آسمان دارند.جوان بايد مفاهيمى را كه على خالصانه به وى هديه كرده، در جاى جاى زندگى تجربه كند؛ در تحصيل، در كار، در خانواده، در گفتگوها، در روابط، در برخوردها و....و چون چنين شد دست خدا را آشكارا در همه ى لحظات زندگى بر پشت و شانه ى خود حس مى كند، كمك هايش را به وضوح درمى يابد و با او انس مى گيرد، به او عشق مى ورزد و عشق او را نسبت به خويش، باتمامى وجود درك مى كند.جوان با عمل به اين وصيت، آماده ى پرواز مى شود، پرواز به اوج خوبى ها، پرواز به قله ى موفقيت ها.سفارشات على، بال هاى اين پروازند كه جوان را تا آسمانِ همه ى ارزش ها، به معراج مى برند.هم دم آثارمهدى هادوى هم دم امروز شما ميقات سبز: نگاهى راهبردى به تلاش سبز دانش پژوهان جوان حوزه ى علميّه، اين احرام بستگان الهى ترين ميقات زمين دارد.
1. سبزترين سرخ:
تابلوى زيباى هستى كه زمينه ى سبز خود را از آل محمدعليهم السلام وام گرفته چرا نقشى سرخ يافته و حسين سبزترين سرخ آفرينش تا هميشه ى تاريخ قد برافراشته است؟
2. ناگهان عشق، ناگهان رهايى:
كربلا، راه هاى ورودى بسيار دارد، و راه هاى خروجى بسيار... سياست، اجتماع، اخلاق و... خوانندگان اين كتاب از دريچه ى سياست به عشق وارد كربلا مى شوند و از دروازه ى رهايى آن سرانجام مى جويند.
3. اى جوانان وطن:
پاسخ به جدى ترين پرسش ها و جستجوى راه حل براى اصلى ترين مشكلات جوانان امروز ايران در همّت اين كتاب است.
4. انفجار نور:
روح خدا با عصاى محمدصلى الله عليه وآله و ذوالفقار على عليه السلام به جنگ بت ها آمد و آنان را به دست نابودى سپرد.هشدار كه دوباره جان نگيرند!
5. با خليل:
قرآن برجسته ترين قهرمانان را در زيباترين قصه ها معرفى نموده است.هم دم بودن با قهرمان بت شكن تاريخ - ابراهيم عليه السلام - در زلال قصه ى قرآن، بدون پيرايه ى تحليل هدف كتاب خليل است.
6. طور سينا:
موسى عليه السلام قهرمان پرتكرار قرآن بى آرايه و افزونه اى به روايت فرقان هم دم خوانندگان اين كتاب است.جوان... از وقتى شنيدن را آموخته اى على عليه السلام راهم شناخته اى.اما... هرگز انديشيده اى كه آيا امام على هم با تو و به ياد تو بوده است يا نه؟؟ اين كتاب با الهام از نامه ى امام به فرزند جوانش مجتبى جستجوگرى تو را مى نماياند، عشق به خود سازيت را بيان مى كند، نقش سازنده ات را در جامعه تبلور مى بخشد و جهان آخرت و دغدغه هايش را برايت تبديل به آرامشى دوست داشتنى مى نمايد.اين كتاب دستت را در دستان نوازشگر امامت على مى گذارد كه تا آسمان پروازت دهد.قسمتى از روى جلد من الوالد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدنيا، الساكن مساكن الموتى، و الظاعن عنها غذاً، الى المولود المؤمل ما لا يدرك، السالك السبيل من قد هلك.أى بنى، انى لما رأيتى قد بلغت سنّاً و رأيتنى أزداد و هناً بادرت بوصيتى اليك و اوردت خصالاً منها قبل ان يعجل بى أجلى دو ان افضى اليك بما فى نفسى او ان انقص فى رأيى كما نقصت فى جسمى.أى بنى انى وان لم اكن عمرت عمر من كان قبلى فقد نظرت فى اعمالهم و فكرت فى اخبارهم و سرت فى آثارهم حتى عدت كأحدهم بل كأنى بمن انتهى الىّ من أمورهم قد عمرت مع اولهم الى آخرهم.يا بنىّ انى قد انبأتك عن الدنيا و حالها و زوالها و انتقالها و انبأتك عن الآخره و ما أعد لأهلها فيها و ضربت لك فيهما الامثال لتعتبر بها و تحذوا عليها.انما مثل من خبر الدنيا كمثل قوم سفر نبا بهم منزل جديب.يابنىّ اجعل نفسك ميزاناً فيما بينك وبين غيرك فأحبب لغيرك ماتحب لنفسك و اكره له ما تكره لها.يا بنىّ اكثر من ذكر الموت و ذكر ما تهجم عليه و تفضى بعد الموت اليه حتى يعطيك و قد اخذت منه حذرك و شددت له أزرك و لا يعطيك بغتة فيبهرك و اياك ان تغترّ بما ترى من اخلاد أهل الدنيا اليها.واعلم يا بنىّ ان رزق رزقان رزق تطلبه و رزق يطلبك فان انت لم تأته اتاك ما اقبح الخضوع عند الحاجة و الجفاء عند الغنى انما لك من دنياك ما أصلحت به مثواك.