في التحقيق
اى خوشا نفسى كه شد در جستجو در همه حالات، حق منظور داشت گر چنيني، هر كتابى را بخوان ورنه حق مقصود دارى اى خبي رو تتبع كن وجود رأيها اين چنين فرموده، شاه علم و دين هان، نگويى فلسفه، كل حق بود آري از وى مي كند در دل خطور چون تصور كردش آنكو المعى است چون تواند كرد عقل ابات شيء هم برين منوال دان ابطال آن
هم برين منوال دان ابطال آن
بس تفحص كرد حق را كو به كو حق ورا دانست، ناحق را گذاشت عاقبت، مأجورى خود را بدان بر تو حجت باشد اين علم حدي تا شوى واقف مكانهاى خطا هادى عرفان، اميرالممنين آنكه گويد، كافر مطلق بود بس معانى كز دهانت بوده دور ديد دانست آنچه خود را واقعى است تا نمي فهمند شرح رسم وى اين بود قانون عقل جاودان
اين بود قانون عقل جاودان