نيايش - آوار آفتاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آوار آفتاب - نسخه متنی

سهراب سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














نيايش



نور را پيموديم دشت
طلا را درنوشتيم

افسانه را چيديم و
پلاسيده فکنديم

کنار شن زار آفتابي
سايه بار ما را نواخت

درنگي کرديم

بر لب رود پهناور
رمز روياها را سر بريديم

ابري رسيد و ما ديده
فرو بستيم

ظلمت شکافت
زهره را ديديم و به ستيغ برآمديم

آذرخشي فرود آ،د و
ما را در نيايش فرو ديد

لرزان گريستيم خندان
گريستيم

رگباري فرو کوفت : از
در همدلي بوديم

سياهي رفت سر
به آبي آسمان سوديم در خور آسمان ها
شديم

سايه را به دره
رها کرديم لبخند را به فراخناي تهي فشانديم

سکوت ما به هم
پيوست وما ما شديم

تنهايي ما تا دشت طلا دامن
کشيد

آفتاب از چهره ما
ترسيد

دريافتيم و خنده
زديم

نهفتيم و سوختيم

هر چه بهم تر
تنهاتر

از ستيغ جداشديم

من به خاک آمدم
و بنده شدم

تو بالا رفتي
و خدا شدي

/ 33