بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و از جمله ى نشانهاى متقى آن است كه او را قوت است در دين و احتياط است در نرمى و لين و ايمان است در يقين و حرص است در علم و علم است در حلم، و ميانه روى است در توانگرى و خشوع است در بندگى و تحمل است در درويشى، و صبر است در سختى. و حلال طلبد و در راه حق با نشاط باشد و از طمع ها احتراز نمايد. اعمال نيكو كند و با آن ترسان باشد و خود را مقصر شمارد. و شب كند و انديشه اش همه شكر است و صبح كند و فكرش همه ذكر است. شب به سر آورد در حذر و غم و صبح كند شاد و خرم. شب در حذر از بيم تقصير و غفلت، و روز شاد از جهت توفيق عبادت و ادراك فضل و رحمت. اگر نفس بر او سخت گيرد در خواهشها كه او ناخوش مى شمارد او نيز مراد نفس ندهد در آنچه نفس دوست مى دارد، تا او را گوشمال باشد و سر به هوى نكشد و عنان از دست او نبرد. چشمش روشن به نعيم باقى است و به جهان فانى راغب نيست. حلم با علم برانگيخته است و گفتار با كردار درآميخته است. اميدهاى دور نكند و تابع طول امل نشود و قدمش در دين كم لغزد. دلش خاشع است و نفسش قانع. از دنيا اندك خورد و كار اين جهان بر خود آسان گيرد. دينش محفوظ است و شهوتش خاموش، خشم فروخورد و شهوت نراند. از او همه خير متوقع است و از شر او خاطرها ايمن است. اگر در غافلان باشد خداى عز و جل او را در ذاكران نويسد و اگر در ذاكران باشد از غافلان ننويسند، عفو كند از آن كس كه بر او ظلم كند و عطا كند آن را كه او را محروم كند و بپيوندد با آن كس كه از او ببرد. فحش از او دور است و گفتارش نرم از غايت آزرم و منكر از او غايب و معروف او حاضر. خيرش روى آورده و شرش پشت بركرده. در وقت سختى و اضطراب و قور است و در مكاره و بليات صبور و در راحت و خوشيها شكور. حيف و ميل نكند درباره ى كسى كه او را دشمن دارد و در گناه نافتد درباره ى كسى كه او را دوست دارد. اعتراف كند به حق پيش از آنكه بر او شهادت دهند و ضايع نسازد آنچه به او سپارند و فراموش نكند آنچه او را به ياد آورند. و مردم را به لقبهاى بد نام نبرد و همسايه را ضرر نرساند و به مصيبتها شماتت نكند و در باطل داخل و از حق خارج نشود. اگر خاموش ماند غم بر او تاختن نيارد و اگر بخندد آواز برندارد و اگر بر او جفا كنند صبر كند تا خداى از براى او انتقام ستاند. نفس او از او در جفاست و مشقت و مردم ازو در خوشى و راحت. نفس خود را تعب داده است براى آخرت خويش و آسوده ساخته است مردم را از زحمت خويش. اگر از كسى دورى كند از روى زهد و نزاهت است و اگر نزديكى كند از روى نرم خوئى و رحمت است. نه دورى از روى كبر و عظمت كند و نه نزديكى از راه مكر و خديعت. راوى گويد: پس همام فريادى زد و جان بداد. آن حضرت گفت: به خدا قسم از اين حال مى ترسيدم، يعنى در او استعداد اين حال مى ديدم از آن روى التماس او اجابت نمى نمودم. بعد از آن گفت: موعظه هاى كامل اين كار مى كند با اهل موعظمت.