و قال عليه السلام: الدنيا عرض حاضر ياكل منه البر و الفاجر و الاخره دار حق يحكم فيها ملك قادر [ شرح غرر، ج 2 ص 84 حديث 1934. ] يعنى دنيا نصيبى است حاضر مى خورد از آن نيكوكار و بدكار و آخرت سراى حق است حكم مى كند در آن پروردگار جبار.
و فرمود: اسلام تسليم است و تسليم يقين است و يقين تصديق است و تصديق اقرار است
و اقرار گزاردن [ در هر دو نسخه:گذاردن. ] است و گزاردن [ در هر دو نسخه:گذاردن. ] عمل. عاقل چون دانست عمل مى كند و چون عمل كرد مخلص مى گردد و چون مخلص گشت از مردم كناره مى كند.
ايستادگى و هموارى در همه كارى خوب است مگر در فرصتهاى خير كه بايد در آن بشتابى مبادا وقت ديگر آن فرصت درنيابى و تعجيل و شتابكارى در همه چيز بد است مگر در دفع شر كه هيچ توقف در آن روا نيست به همان دليل. و همچنين اسراف در هر چيز مذموم است مگر در خير و احسان، كه هر چند از حد بگذرانى از حد درنگذرد. و مشهور است كه لا اسراف فى الخير. شريك مملكت ملك را در اضطراب افكند و شريك مشورت بر راى صواب مدد دهد چنانچه فرمود: المشوره تجلب لك صواب غيرك. [ شرح غرر، ج 1 ص 390 حديث 1509. ] و الحاصل مشورت كردن صواب ديگران سوى خود كشانيدن است. و فرمود: العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل [ شرح غرر، ج 2 ص 87 حديث 1943 و 1944. ] و العلم يهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل [ شرح غرر، ج 2 ص 87 حديث 1943 و 1944. ] علم با عمل مقرون است پس هر كه داند عمل نمايد. و علم عمل را آواز دهد و خواند اگر اطاعت كند خوب و اگر نه از او رحلت كند و آن علم به جهل مبدل گردد. و اما عامل بى علم به كسى مى ماند كه راه نمى داند و منزل مى برد. شعر:
ترسم نرسى به كعبه اى اعرابى
كاين ره كه تو مى روى به تركستان است
كاين ره كه تو مى روى به تركستان است
كاين ره كه تو مى روى به تركستان است
پسنديده تر و لايق تر است. دنيا همچو سايه ى ابر است زود از سر بگذرد و به خواب پريشان ماند كه شخص در خواب مى بيند ناگاه چشم بگشايد خود را در آن جهان بيند. و مروى است: الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا. [ مطلوب كل طالب "ص 3" و شرح ابن ميثم بحرانى بر صد كلمه "ص 54" و شرح عبدالوهاب "ص 5". ]
مردمان غافلند از عقبى
ضرر غفلتى كه مى ورزند
چون بميرند آنگهى دانند
همه گوئى بخفتگان مانند
چون بميرند آنگهى دانند
چون بميرند آنگهى دانند
و قال اميرالمومنين عليه السلام: الدنيا ظل الغمام و حلم المنام [ شرح غرر، ج 2 ص 91 حديث 1960. ] دنيا مزرعه ى آخرت است هر كه در وقت زراعت تخم بيفشاند وقت حاصل برداشتن خايب و حيران نماند و عاقلان اصحاب ايمان تخم عمل بيفشانند و چشم بر رحمت حق دارند و جاهلان تخم نيفشانده تكيه بر اميد و امل كنند. عاقل از امل بر عمل افزايد و جاهل عكس اين نمايد. و در مثل عامه گويند: از تواضع بر مبلغ افزاى.
جهل بد مركبى شموس [ شموس: كصبور، اسب توسن "منتهى الارب". ] است اگر بر او سوار مى شوى به گردن سرنگون مى افتى و اگر با او همراه مى روى از راه بيرون مى افتى. عاقل در هر كار تا پر و بال برنياورد پرواز نكند و جاهل بال برنياورده پرواز كند تا همچو بچه ى گنجشگ طعمه ى گربه شود. در صدر اسلام كه خلافت از آن حضرت ربودند بعضى او را بر طلب تحريص مى نمودند، فرمود: قد افلح من انهض بجناح او استسلم فاراح [ شرح غرر، ج 2 ص 93 حديث 1972 با كمى اختلاف در لفظ. ]