بزرگى آدمى نه به تن و اعضاء و قد و بالاست بلكه به دو چيز است خردتر از همه ى اعضاء: دل و زبان كه: المرء باصغريه، بقلبه و لسانه فان قاتل قاتل بجنان و ان نطق نطق ببيان [ شرح غرر، ج 2 ص 133 حديث 2089. ] وقت كارزار به دل با خصمان برآيد و وقت گفتار
به زبان از همه بر سر آيد. عقل خليل مومن است و علم وزير او و صبر امير لشكر او و عمل قيم كار او.
زمانه خيانت مى كند با هر كه يار مى گردد و خشنود نمى كند هر كه را با او عتاب مى كند. ايمان و عمل دو برادرند توام و از يك شكم و دو رفيقند كه جدا نگردند از هم و قبول نكند خداوند بارى يكى را به ديگرى. مردمان مانند درختند يك آب مى خورند و ميوه ى مختلف مى دهند.
طمع ترا بر سر آب مى برد و تشنه بازمى گرداند و وعده مى دهد و وفا نمى نمايد. عقل سردار لشكر رحمن و هواى نفس سردار لشكر شيطان است و شخص در كشاكش اين دو در ميان است هر كدام غالب شدند او را به جاى خود برند كما قال عليه السلام: العقل صاحب جيش الرحمن و الهوى قائد جيش الشيطان و النفس متجاذبه بينهما فايهما غلب كانت فى حيزه. [ شرح غرر، ج 2 ص 137 حديث 2099. ] عقل و شهوت با هم دو ضدند و علم عقل را نصرت كند و هوى شهوت را و نفس در ميانه مانده است هر كدام كه ظفر يابند به جانب او آيد.
آدمى را دو علم است علم مطبوع كه با او آفريده شده و در طبع نهاده شده است و علم مسموع كه از شنيدن و خواندن حاصل مى كند و چون آن علم مطبوع نباشد اين علم مسموع نفع ندهد كما قال عليه السلام: العلم علمان مطبوع و مسموع و لا ينفع المطبوع ادا لم يك مسموع. [ شرح غرر، ج 2 ص 138 حديث 2102. ] و اين حكمتى جليل و معرفتى نبيل است. "پوشيده نماناد كه اين روايت در كتب بسيار نقل شده ليكن به عبارات مختلفه و مقام گنجايش اشاره به موارد ذكر آنها را ندارد همين قدر بس كه عبارت متن عين روايت آمدى است ليكن طريحى "ره" در مجمع البحرين در ماده ى علم ضمن تحقيق در انواع علم گفت:
و العلم علمان مسموع و مطبوع كما وردت الروايه بذلك عن على عليه السلام حيث قال:
رايت العلم علمين
فلا ينفع مسموع
كما لا تنفع الشمس
و ضوء العين ممنوع
فمسموع و مطبوع
اذا لم يك مطبوع
و ضوء العين ممنوع
و ضوء العين ممنوع
رايت العقل عقلين
فلا ينفع مكسوب
كما لا تنفع الشمس
و ضوء العين محجوب
فموهوب و مكسوب
اذا لم يك موهوب
و ضوء العين محجوب
و ضوء العين محجوب