ماخوذ از كلمات مصدر به اياك - حکمت اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اسلام - نسخه متنی

محمدصالح بن محمد باقر قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماخوذ از كلمات مصدر به اياك

گفت: اياك و الحرص فانه شين الدين و بئس القرين. [ شرح غرر، ج 2 ص 287 حديث 2633. ] و فرمود: اياك و الغضب فاوله جنون و آخره ندم. [ شرح غرر، ج 2 ص 288 حديث 2635. ] از غضب حذر كنيد كه اول او جنون است و آخرش پشيمانى. و هم فرمود: الحده ضرب من الجنون لان صاحبه يندم و ان لم يندم فجنونه مستحكم. [ شرح غرر، ج 2 ص 117 حديث 2040 با كمى اختلاف در لفظ. ] تندى نوعى از جنون است زيرا كه شخص از آن پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود پس جنونش محكم است.

و گفت: حذر كن از تعجيل كه او عنوان فوت مطلب و موجب حصول ندامت است. پر مخور كه تن بيمار كند و خوابها فاسد سازد. زنهار از خود راضى نشوى تا مردم از تو ناراضى شوند."بر حذر باش" از دوست بازى نخورى و از دشمن مغلوب نشوى. با فاسق همراه مشو كه رنگ او گيرى و به ريسمان ديگرى در چاه مشو كه بيرون آمدن نتوانى. صحبت اشرار همچو صحبت حداد است جامه ات بسوزد و رويت سياه كند بى سودى و صحبت اخيار همچو صحبت عطار است بوى خوش او در جامه ات بماند بى ضررى. ظلم
نكنى، زنهار كه آن بر مظلوم هر نوع باشد بگذرد و بر گردن تو بماند و رفع نگردد.




  • پنداشت ستمگر كه ستم بر ما كرد
    در گردن او بماند و بر ما بگذشت



  • در گردن او بماند و بر ما بگذشت
    در گردن او بماند و بر ما بگذشت



و قال عليه السلام: اياك ان تخدع عن صديقك او تغلب عن عدوك. [ شرح غرر، ج 2 ص 290 حديث 2644. ] مبادا از دوست بازى خورى يا از دشمن مغلوب گردى. از دوستان زمانه بازى نخوردن و با دشمنان سرپنجه افتادگى نكردن، آن اول نتيجه ى حزم و هوشيارى و احتياط و بدگمانى است و اين دوم مقتضاى حميت و قوت نفس و غيرت و سخت گمانى.

بخل صفتى است كه شخص را در نظر بيگانه خوار كند و در دل خويش و آشنا بى مقدار. و كبر از همه ى گناهان بزرگتر است و از همه ى عيبها بدتر.

در ذم عصبيت و حميت جاهليت و كبر و حسد روايات بسيار وارد است. و كبر درويش و مردم بى مال و دستگاه قبيح تر و بدتر است.




  • كبر زشت و از گدايان زشت تر
    روز سرد و برف و آنگه جامه تر



  • روز سرد و برف و آنگه جامه تر
    روز سرد و برف و آنگه جامه تر



چنانچه فرمود: اعظم الحماقه الاختيال فى الفاقه. [ شرح غرر، ج 6 ص 19 حديث 9302 ليكن در آنجا به جاى اعظم من كمال نقل شده. ] بزرگتر حماقتى تكبر و خودپسندى است در پريشانى و تنگدستى.

و در كافى مروى است: سه كس، خداى عز و جل با ايشان سخن نكند و سوى ايشان نظر نكند در روز قيامت و ايشان را پاك نكند و ايشان را عذاب اليم بود:
پيرمرد زانى و ملك جبار و بى چيز متكبر و خودپسند.

/ 97