حکمت اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اسلام - نسخه متنی

محمدصالح بن محمد باقر قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين ابتلائى است عظيم و امتحانى است شديد تا در كوره ى امتحان پاك شوند و ار لوث ذنوب و عيوب صاف شوند و گردانيد حج آن خانه را سببى به سوى رحمت خود، و وسيلتى به جنت خود. و اگر مى خواست، آن خانه ى با حرمت و آن مناسك عبادت خود را مى گذاشت ميان بوستانها و جويبار و در زمينى نرم و هموار و درختان سر به هم آورده و ميوه ها نزديك به زمين آويخته، عمارتها و بناها به هم درشده، دهها و شهرها به هم متصل گشته و زمين ها همه مزروع از گندم اسمر و دشت و صحرا همچو روضه ى اخضر، جويها هر طرف روان، آب همچو مرواريد بر زمين غلطان، و اگر چنين مى كرد ثواب حج و جزاى آن طاعت اندك مى كرد نه بسيار، بر حسب كمى ابتلاء و ضعف اختبار و اگر بنيان آن خانه ى مكرمه
و آن سنگها كه از او خانه برساخته اند و آن عمارت برافراشته از زمرد سبز و ياقوت سرخ و مرواريد عمان و نور درخشان مى بود، شك در سينه ها بار گران نمى نهاد و شيطان در دلها دست به بيداد و فساد نمى گشاد و ليكن خداى تعالى مى خواهد بندگان را بيازمايد به انواع سختيها و عبادت فرمايد به هر گونه جفا و ابتلا تا تكبر از دلهاشان بيرون كند و تذلل در نفسهاشان جاى دهد و از اين درهاشان سوى فضل خود كشاند و از اين راهها درهاى عفو بر رويشان گشايد.

پس از خداى حذر كنيد و بترسيد از عقوبت بى مهلت بغى و وخامت عاقبت ظلم و سوء خاتمت كبر كه اين بغى و كبر بزرگتر دامى است كه شيطان براى شما گسترده است و سخت تر كيدى است كه بر شما افكنده است. مى كوشد با دلها و درمى آويزد همچو زهرهاى قاتل كه با جان درآميزد و هيچ عاجز نمى ماند و تير او خطا نمى شود و هيچ كس از زخم او نرهد، نه عالم به علم خويش، نه فقير كهن جامه به فقر خويش .

و هم براى حراست از كبر خداى عز و جل بندگان مومن خود را به نماز و زكوه و روزه امر نمود تا افتاده و خاشع و متواضع گردند و دلهاشان نرم و ساكن و نفسهاشان ذليل و مطمئن شود و تكبر و سركشى از سر بنهند و در نماز روى گرامى به خاك بمالند و افتادگى و خاكسارى ظاهر گردانند و بهترين اعضا بر زمين بچسبانند و به روزه شكمها به پشتها بچسبانند. و مى فرمايد: اگر ناچار باشد شما را از عصبيت بارى تعصب و هم چشمى براى خصال كريمه و افعال ستوده و كارهاى بزرگ و آثار محموده كنيد كه بزرگان و دليران و سروران خاندانهاى عرب به آن تفاخر مى نموده اند و به آن بر يكديگر تفوق و برترى مى جسته اند، مثل رعايت جوار و وفا به عهد و متابعت خير و مخالفت كبر و بخشيدن و عفو نمودن، و از جفا كارى اعتراض كردن و خون ناحق بزرگ شمردن و ميان خلق انصاف دادن، و عدل به كار بستن و خشم فروخوردن و از فساد در زمين اجتناب نمودن.
و من شطرى از تعصب جهال هر زمان بلكه اكابر ايشان بر وجه مثال بيان كنم:

آدميان را خداى تعالى نعمتها داده است از انواع مختلف و مراتب متفاوت:

يكى را مال و متاع و خادمان و املاك داده است و به آن رگ گردن راست كرده است و كسى را به نظر نمى آورد. اگر احيانا در مجلسى يا در مزارگاهى كهن جامه اى بى چيز پهلوى او نشيند در هم شود و از غصه بجوشد كه او را پايه ى اين نيست كه با اين فلاكت و تنگدستى در پهلوى من نشيند.

و يكى اعتبارى و جاهى و قرب سلاطين حاصل كرده است يا پدران او "را" بوده است او به آن گردن كشيده است و مى پندارد "كه" مردم آفريده است.

/ 97