مگر از پلكان شهادت بالا بروي ، مهاجرا الي الله و رسوله . در حدود بيست و سه چهار روز عملا حسين بن علي در حال مهاجرت بود . از آن روزي كه از مكه حركت كرد ، روز هشتم ماه ذي الحجه تا روزي كه به سرزمين كربلا رسيد و آنجا بار اندازش بود و خرگاه خودش را در آنجا فرود آورد .آن روزي كه از مكه حركت كرد وآن خطبه معروفي را كه نقل كرده اند خواند ، هجرت وجهادش راتوأم با يكديگر ذكر كرد : خط الموت علي ولد آدم مخط القلادش علي جيد الفتاش و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف ايها الناس ! مرگ براي فرزند آدم زينت قرار داده شده است آنچنانكه يك گردنبند براي يك زن جوان زينت است . مرگ ترسي ندارد ، مرگ بيمي ندارد . شهادت در راه خدا و در راه
ايمان ، براي انسان تاج افتخار است كه بر سر مي گذارد و براي يك مرد مانند آن گردنبندي است كه يك زن جوان به گردن خود مي آويزد . زينت است ، زيور است . كاني باوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا . ايها الناس ! الان از همينجا گويا به چشم خودم مي بينم كه در آن سرزمين چگونه آن گرگهاي بياباني ريخته اند و مي خواهند بند از بند من جدا كنند
رضي الله رضانا اهل البيت . ما اهل بيت از خودمان رضايي نداريم ، رضاي ما رضاي اوست . هر چه او بپسندد ما آن رامي پسنديم . او براي ما سلامت بپسندد ، ما سلامت را مي پسنديم . بيماري بپسندد ، بيماري مي پسنديم . سكوت بپسندد ، سكوت مي پسنديم . تكلم بپسندد ، تكلم . سكون بپسندد ، سكون . تحرك بپسندد ، تحرك . گفت :
قضايم ، اسير رضا مي پسندد
چرا دست يازم چرا پاي كوبم
مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد
رضايم بدانچه قضا مي پسندد
مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد
مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد
و مانند من كه هديه ام خون قلبم است در اين راه ، چنين هديه اي براي خداي خودش بفرستد ، چنين هديه اي در راه خداي خودش بدهد ، چنين آمادگي دارد ، آماده يك مهاجرت باشد ، آماده
1 - لهوف ص . 53