گفتارهای معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گفتارهای معنوی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مجاهد . او خانه و شهر و ديار خودش را رها كرده و پشت سر گذاشته است همچنان كه موسي بن عمران مهاجر بود . موسي بن عمران هم شهر و ديارش را كه مصر بود پشت سر گذاشت تا به مدين رسيد ولي او فقط مهاجر بود نه مجاهد .

ابراهيم مهاجر بود اني ذاهب الي ربي شهر و ديار و وطن خودش بابل را رها كرد و رفت . حسين بن علي امتيازي كه دارد اينست كه هم مهاجر است و هم مجاهد . مهاجرين صدر اسلام در ابتدا كه مهاجر بودند هنوز مجاهد نبودند و دستور جهاد براي آنها نرسيده بود . آنها فقط مهاجر بودند . بعدها كه دستور جهاد رسيد اين مهاجرين تبديل به مجاهدين هم شدند .

اما كسي كه از روز اول هم مهاجر بود و هم مجاهد وجود مقدس حسين بن علي ( ع ) بود . فقد وقع اجره علي الله پيغمبر اكرم در عالم رؤيا به او فرموده بود حسينم ! مرتبه و درجه اي هست كه تو به آن مرحله و درجه نخواهي رسيد
مگر از پلكان شهادت بالا بروي ، مهاجرا الي الله و رسوله . در حدود بيست و سه چهار روز عملا حسين بن علي در حال مهاجرت بود . از آن روزي كه از مكه حركت كرد ، روز هشتم ماه ذي الحجه تا روزي كه به سرزمين كربلا رسيد و آنجا بار اندازش بود و خرگاه خودش را در آنجا فرود آورد .

آن روزي كه از مكه حركت كرد وآن خطبه معروفي را كه نقل كرده اند خواند ، هجرت وجهادش راتوأم با يكديگر ذكر كرد : خط الموت علي ولد آدم مخط القلادش علي جيد الفتاش و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف ايها الناس ! مرگ براي فرزند آدم زينت قرار داده شده است آنچنانكه يك گردنبند براي يك زن جوان زينت است . مرگ ترسي ندارد ، مرگ بيمي ندارد . شهادت در راه خدا و در راه
ايمان ، براي انسان تاج افتخار است كه بر سر مي گذارد و براي يك مرد مانند آن گردنبندي است كه يك زن جوان به گردن خود مي آويزد . زينت است ، زيور است . كاني باوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا . ايها الناس ! الان از همينجا گويا به چشم خودم مي بينم كه در آن سرزمين چگونه آن گرگهاي بياباني ريخته اند و مي خواهند بند از بند من جدا كنند
رضي الله رضانا اهل البيت . ما اهل بيت از خودمان رضايي نداريم ، رضاي ما رضاي اوست . هر چه او بپسندد ما آن رامي پسنديم . او براي ما سلامت بپسندد ، ما سلامت را مي پسنديم . بيماري بپسندد ، بيماري مي پسنديم . سكوت بپسندد ، سكوت مي پسنديم . تكلم بپسندد ، تكلم . سكون بپسندد ، سكون . تحرك بپسندد ، تحرك . گفت :




  • قضايم ، اسير رضا مي پسندد
    چرا دست يازم چرا پاي كوبم
    مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد



  • رضايم بدانچه قضا مي پسندد
    مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد
    مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد



كاني باوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا . در جمله آخر ، هجرت خودش را اعلام مي كند : من كان فينا باذلا مهجته و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحا انشاء الله ( 1 ) . هر كسي كه كاملا آماده است كه خون قلبش را هديه كند ( ما در اين راه يك هديه بيشتر نمي خواهيم ) ، هر كسي حاضر است با من هم آواز باشد
و مانند من كه هديه ام خون قلبم است در اين راه ، چنين هديه اي براي خداي خودش بفرستد ، چنين هديه اي در راه خداي خودش بدهد ، چنين آمادگي دارد ، آماده يك مهاجرت باشد ، آماده


1 - لهوف ص . 53

/ 125