شهر خاموش - کوچ و کویر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کوچ و کویر - نسخه متنی

نصرت رحمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














شهر خاموش



شهريست در خموشي و ديوارهاي شهر

گشتند تكيه گاه من
هرزه گرد مست

با خويشتن به زمزمه ام اين حديث را

يا هست آنچه نيست و يا نيست
آنچه هست

داغم به لب ز بوسه يك
شب كه شامگاه

زخمي نهاد بر دلم و آشنا
شديم

با يك نگاه عهد ببستيم و او مرا

نشناخت كيستم ! سپس از هم جدا شديم

شهريست در خموشي پرهاي يك كلاغ

بر پشت بام كلبه ي متروك ريخته

يخ بسته است ، گربه سر ناودان كج

مردي به راه مرده و مردي گريخته


/ 14