بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار اندر فضيلت خاموشى





  • اگر پاى در دامن آرى چو كوه
    زبان دركش اى مرد بسيار دان
    صدف وار گوهرشناسان راز
    فروان سخن باشد آگنده گوش
    چو خواهى كه گويى نفس بر نفس
    نبايد سخن گفت ناساخته
    تأمل كنان در خطا و صواب
    كمال است در نفس انسان سخن
    كم آواز هرگز نبينى خجل
    حذر كن ز نادان ده مرده گوى
    صد انداختى تير و هر صد خطاست
    چرا گويد آن چيز در خفيه مرد
    مكن پيش ديوار غيبت بسى
    درون دلت شهر بندست راز ازان مرد دانا دهان دوخته ست
    ازان مرد دانا دهان دوخته ست



  • سرت ز آسمان بگذرد در شكوه
    كه فردا قلم نيست بر بى زبان
    دهان جز به لل نكردند باز
    نصيحت نگيرد مگر در خموش
    نخواهى شنيدن مگر گفت كس؟
    نشايد بريدن نينداخته
    به از ژاژخايان حاضر جواب
    تو خود را به گفتار ناقص مكن
    جوى مشك بهتر كه يك توده گل
    چو دانا يكى گوى و پرورده گوى
    اگر هوشمندى يك انداز و راست
    كه گر فاش گردد شود روى زرد؟
    بود كز پسش گوش دارد كسى
    نگر تا نبيند در شهر باز كه بيند كه شمع از زبان سوخته ست
    كه بيند كه شمع از زبان سوخته ست


/ 272