بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

موعظه و تنبيه





  • خبر دارى اى استخوانى قفس
    چو مرغ از قفس رفت و بگسست قيد
    نگه دار فرصت كه عالم دمى است
    سكندر كه بر عالمى حكم داشت
    ميسر نبودش كز او عالمى
    برفتند و هركس درود آنچه كشت
    چرا دل بر اين كاروانگه نهيم؟
    پس از ما همين گل دمد بوستان
    دل اندر دلارام دنيا مبند
    چو در خاكدان لحد خفت مرد
    نه چون خواهى آمد به شيراز در
    پس اى خاكسار گنه عن قريب بران از دو سرچشمه ى ديده جوى
    بران از دو سرچشمه ى ديده جوى



  • كه جان تو مرغى است نامش نفس؟
    دگر ره نگردد به سعى تو صيد
    دمى پيش دانا به از عالمى است
    در آن دم كه بگذشت و عالم گذاشت
    ستانند و مهلت دهندش دمى
    نماند بجز نام نيكو و زشت
    كه ياران برفتند و ما بر رهيم
    نشينند با يكدگر دوستان
    كه ننشست با كس كه دل بر نكند
    قيامت بيفشاند از موى گرد
    سر و تن بشويى ز گرد سفر
    سفر كرد خواهى به شهرى غريب ور آلايشى دارى از خود بشوى
    ور آلايشى دارى از خود بشوى


/ 272