حارث اعور همدانى
از ياران فداكار على "ع" و يكى از فقهاء شيعه است.وى مى گويد: نيمه روزى به خدمت اميرمومنان رسيدم فرمود: علت آمدنت نزد من چيست؟ گفتم: به خدا سوگند علاقه و محبت به تو مرا اينجا آورده فرمود:
ان كنت صادقا لترانى فى ثلاث مواطن حيث نفسك هذه- واو ما بيده الى حنجرته- و عند الصراط، و عند الحوض
"اگر در گفته ات راست بگوئى مرا در سه جا خواهى ديد: هنگامى كه جان به گلوگاهت رسيده، و در صراط و كنار حوض كوثر."
اصبغ ابن نباته مى گويد: من در خدمت اميرمومنان على "ع" بودم كه حارث همدانى با چند نفر از شيعيان وارد شد، او در نزد على "ع" مقام و منزلتى خاص داشت، حارث بيمار بود امام "ع" پرسيد حالت چطور است؟ پاسخ داد روزگار مرا پير ساخته، و اختلاف ياران تو، در جلوى درب منزل بر ناراحتيم افزوده است. امام "ع" پرسيد: اختلافشان در چه چيز بود؟ پاسخ داد: درباره ى تو و سه نفرى كه پيش از تو زمامدار خلافت بودند، عده اى غلو مى كردند، عده اى تفريط، عده اى حد وسط و ميانه رو و گروهى در ترديد باقى مانده بودند، اميرمومنان "ع" فرمود: همين "ناراحت بودن" تو را كفايت مى كند و بدان كه بهترين شيعيان من گروه حد وسط هستند.
سهل ابن حنيف
او برادر عثمان ابن حنيف است. كنيه او ابوعمرو، يا ابوعبدالله مى باشد. او در تمام جنگهاى اسلام حضور داشته، در جنگ احد همراه پيامبر "ص" بوده ثابت قدم ايستاد و جزء فراريان نبود. سهل در آن روز با نبى اكرم "ص" بيعت مرگ و شهادت بست او در روز احد به وسيله تير از پيامبر "ص" دفاع كرد. از ياران على "ع" نيز به شمار مى آيد با او بيعت نمود و پس از آنكه اميرمومنان از مدينه به سوى بصرهحركت كرد وى را به جانشينى خود در مدينه گماشت. سهل در جنگ صفين نيز شركت كرد. وى از ناحيه امام "ع" والى بلاد فارس نيز شد. او در سال 38 هجرى در كوفه جهان را وداع گفت، على "ع" بر او پنج بار نماز خوانده، بيست و پنج تكبير گفت و از مرگ او سخت ناراحت و غمگين گرديد.
منذر بن جارود
وى فرزند جارود است. جارود فرد كاملا صالح و شايسته اى بود، وى در سال نهم يا دهم با جماعتى از عبدقيس نزد پيامبر "ص" آمدند و مسلمان شد و در بصره ساكن گرديد. در يكى از جنگهاى ناحيه فارس در سال 21 هجرى شركت كرد و شهيد شد. امام على "ع" در نامه اى كه به منذر مى نويسد اشاره به ايمان و صلاحيت جارود "پدر او" نيز مى نمايد، اما فرزند منذر در زمان پيامبر "ص" متولد شد و در جنگ جمل در خدمت على "ع" حضور داشت پس از آن حضرت او را فرماندار اصطخر نمود. سپس او را از آنجا عزل كرد "حضرت در نامه 71 كه به منذر نوشته است مى فرمايد: شايستگى پدرت مرا فريفت".بعد از امام "ع" عبيدالله زياد از طرف يزيد بن معاويه او را فرماندار نمود، وى در سال 61 هجرى از دنيا رفت. منذر در دينش متهم بود گفته مى شود از كارهاى بدى كه انجام داد اين بود كه فرستاده امام حسين "ع" را گرفت و تحويل عبيدالله زياد داد، و ابن زياد او را به دار آويخت، امام حسين "ع" به وسيله شخصى به نام سليمان نامه اى به منذر نوشته بود و او را دعوت به يارى خويش نموده بود، اما منذر نه تنها پاسخ مثبت به امام "ع" نداد، بلكه فرستاده او را تسليم چوبه دار كرد، و اين نخستين فرستاده اى است كه در زمان حكومت اسلام بدار آويخته شده است.
كميل
وى از خواص و نزديكان اميرمومنان "ع" و از اصحاب سر آن حضرت به شمار مى رود. و بر اساس آنچه در رجال كبير آمده وى فرزند زياد نخعى و اهل يمن بوده است. كميل، كسى است كه دعاء مشهور كميل به او منسوب است. همان كسى است كه امام "ع" به او خبر داد، بزودى شهيد خواهد شد. او از زمامداران اميرمومنان "ع" نيز بوده، و سرانجام بدست حجاج كشته شده است.قثم
قثم فرزند عباس بن عبدالمطلب پسر عموى رسول خدا "ص" است و مادرش ام الفضل لبابه است او دومين زنى است كه اسلام آورده است.قثم به هنگام دفن پيامبر "ص" حضور داشت. و طبق فرموده اميرمومنان على "ع" آخرين كسى بود كه با رسول خدا "ص" وداع نموده و از قبر بيرون آمد، او از طرف امام "ع" فرماندار مكه شد و همچنان تا هنگام شهادت امام "ع" به فرماندارى مكه باقى بود. قثم در زمان حكومت معاويه همراه سعيد ابن عثمان به سمرقند رفت و در آنجا شهيد گرديد.
عمر ابن ابى سلمه مخزومى
وى فرزند ام سلمه همسر پيامبر اسلام "ص" است وى در سال دوم هجرت در سرزمين حبشه بدنيا آمد و در مدينه در سال 83 هجرى در زمان حكومت عبدالملك مروان از دنيا رفت، او در جنگ جمل همراه على "ع" بود، مادرش ام سلمه او را به يارى اميرمومنان "ع" فرستاد و طى نامه اى كه همراه او براى على "ع" فرستاد نوشت، اگر نه اين بود كه جهاد بر زنان واجب نيست من در جهاد شركت مى كردم. اين پسرم به منزله ى جانم است فرستادم تا در خدمت شما با دشمنانخدا جهاد كند. اى اميرمومنان او را به خير و نيكى توصيه فرما. اين شخص از طرف على "ع" فرماندار بحرين و فارس بوده است اين همان شخصى است كه به هنگام غذا بر پيامبر "ص" وارد شد پيامبر به او فرمود: پسرم! نزديك بيا، نام خدا را ببر، با دست راستت غذا بخور، و از آنچه در پيش روى تو است ميل كن.
عثمان بن حنيف
وى از اصحاب پيامبر "ص" است. او در جنگ احد و تمام نبردهاى بعد از آن شركت داشته است. او در زمان عمر مسئول رسيدگى به زمينهاى عراق و گرفتن خراجهاى آن سرزمين بود. پس از قتل عثمان، على "ع" او را فرماندار بصره قرار داد. بعد از آنكه طلحه و زبير و عايشه به بصره رفتند، او را از بصره بيرون كردند. سپس هنگامى كه امام "ع" در جنگ جمل پيروز شد، عبدالله بن عباس را والى قرار داد و عثمان همراه آن حضرت به كوفه آمد و ساكن كوفه شد. وى همچنان در كوفه بود و در زمان معاويه از دنيا رفت.معقل ابن قيس رياحى
از بزرگان و شجاعان كوفه بوده او هم رياست و هم سابقه عمل داشته است. او يكى از امراى سپاه امام "ع" در جنگ جمل بوده است و هنگامى كه اميرمومنان "ع" عازم صفين شد و در نخيله براى سپاهش سخنرانى كرد "خطبه 48" معقل به پا خواست و عرض كرد اى اميرمومنان سوگند به خدا كه جز افراد بدگمان و منافق از سپاه تو تخلف نمى ورزند.هنگاميكه امام "ع" به مدائن رسيد، معقل بن قيس را با سه هزار نفر پيشاپيش لشكر به سوى صفين گسيل داشت و به او توصيه و سفارشهايى نمود كه وصيت "12" قسمتى از آن مى باشد.