خانواده شما، مانند اسيرانى در دست شما هستند. بهترين بندگان نزد خدا كسانى هستند كه زيباترين رفتار را با اسيران خود دارند. [ عيال الرجل اسراوه، و احب العباد الى الله عزوجل احسنهم صنعا الى اسرائه. "وسائل الشيعه ج 14 ص 122". ] جناب جبرئيل آنقدر درباره زن به من سفارش كرد كه پنداشتم طلاق او به هيچ روى جايز نيست مگر آنكه مرتكب خطايى بسيار زشت و آشكار شود. [ اوصانى جبرئيل بالمراه حتى ظننت انه لاينبغى طلاقها الا من فاحشه مبينه. "وسائل الشيعه ج 14 ص 121". ] وقتى مردى به همسرش اظهار دوستى و محبت مى كند، اين ابراز محبت هرگز از دل آن زن بيرون نمى رود. [ قول الرجل للمراه انى احبك لايذهب من قلبها ابدا. "وسائل الشيعه ج 14 ص 10". ] امام صادق عليه السلام مى فرمود: هراندازه، بنده دوستى به زنش را بيفزيايد، ايمانش نيز فزونى مى يابد. [ ما اظن رجلا يزداد فى الايمان خيرا الا ازداد حبا للنساء. "وسائل الشيعه ج 14 ص 9". ] دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است. [ من اخلاق الانبياء حب النساء. "وسائل الشيعه ج 14 ص 9". ] كسى كه نسبت به خانواده اش نيكى و احسان كند، خداوند عمرش را طولانى مى كند. [ من حسن بره باهله زاد الله فى عمره. "بحارالانوار ج 100 ص 225". ] بيشتر اهل بهشت از مستضعفين، زنان هستند. خداوند ضعف آنها را مى داند و به ايشان ترحم مى كند. [ اكثر اهل الجنه من المستضعفين، النساء. علم الله ضعفهن فرحمهن. "وسائل الشيعه ج 14 ص 119". ] امام باقر عليه السلام فرمود: اگر كسى زنى را به همسرى برمى گزيند بايد او را اكرام نمايد. [ من اتخذ امراه فليكرمها. "بحارالانوار ج 100 ص 224". ] امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق مى فرمايد: و حق همسر آن است كه بدانى خداوند او را موجب آرامش و انس تو قرار داده است. بايد بدانى كه اين، نعمتى است كه خداوند به تو ارزانى داشته است. پس او را گرامى بدار و با وى با رفق و مدارا رفتار كن ، هرچند حق تو بر او واجب تر است، اما به گونه اى است كه تو بايد به او رحمت آورى، زيرا كه او اسير دست توست. بر توست كه او را به خوبى اطعام كنى و او را به نيكويى بپوشانى و آنگاه كه نادانى كرد بر او ببخشايى. و اما حق مملوك تو آن است كه بدانى او هم آفريده ى خداى توست. فرزند پدرت "حضرت آدم" و مادرت "حضرت حوا" است. خون و گوشت شما يكى است، جز اينكه تو مالك بدن او شده اى. نه آنكه تو خالق وجودش باشى و نه اينكه روزى او به دست تو باشد. بلكه خداوند تو را به وسيله او كفايت كرده، او را به تسخير تو درآورده است و به اين وسيله تو را امين او قرار داده و به تواش سپرده است تا خداوند نيكيهايى را كه در حق او مى كنى به عنوان توشه آخرت براى تو حفظ نمايد. پس همانطور كه خداوند به تو احسان كرده است تو نيز به او احسان كن. اگر هم او را ناپسند مى شمردى، او را رها كن و ديگرى را برگزين، اما آفريده ى خدا را- كه هيچ نيرويى جز براى او نيست- عذاب مده. [ بحارالانوار ج 71 ص 5 و 6. ] در پايان اين مبحث ماجرايى عبرت آموز را نقل مى كنيم: سعد بن معاذ يكى از اصحاب خوب پيامبر بود. وقتى خبر مرگ او به پيامبر رسيد، آن حضرت همراه ديگر اصحاب در مراسم تغسيل جنازه او شركت فرمود و در طول غسل، بر در خانه ايستاد، پس از پايان مراسم با پاى برهنه و بدون ردا، در تشييع جنازه شركت كرد.سپس خود به دست مبارك خويش او را به خاك سپرد. مادر سعد كه اين همه لطف و كرامت از رسول خدا ديد، بى اختيار گفت: بهشت بر تو گوارا باد. پيامبر وقتى اين سخن را شنيد فرمود: آرام اى مادر سعد، درباره ى حسابرسى خدا با جزم و اطمينان سخن مگو. هم اينك فشار قبر سعد را آزرد. پس از پايان مراسم، پيامبر بازگشت. اطرافيان كه شاهد شركت فعال پيامبر در مراسم غسل و تشييع و تدفين سعد با آن همه لطف و عنايت بودند پرسيدند كه چرا پيامبر بدون كفش و ردا در مراسم تشييع شركت فرمود. آن حضرت گفت فرشتگان به همان صورت كه من عمل كردم در مراسم حضور داشتند و عمل مى كردند. من به آنها تاسى مى كردم. اصحاب با تعجب پرسيدند: پس با اين همه مقام و مرتبه چطور فرموديد سعد دچار فشار قبر شد؟ آن جناب فرمود: اين مقدار عذاب براى سعد از آن رو بود كه او با خانواده اش بدخلقى مى كرد! [ بحارالانوار ج 6 ص 220. ]