ادله اهل سنت بر منبع كتابت - آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادله اهل سنت بر منبع كتابت

در لابلاى نوشته هاى عالمان اهل سنت، چند دليل بر اين مطلب ديده مى شود:

احاديث نهى پيامبر از كتابت

چند حديث از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه بر نهى از كتابت دلالت دارد.

1- لا تكتبوا عنى شيئا سوى القرآن و من كتب فليمح.[ مسند احمد، ج 3، ص 39 -21 -12، سنن الدارمى، ج 1، ص 119. ]
از من چيزى به جز قرآن ننويسيد و هر كس نوشته است آن را از ميان
بردارد.

2- روايت ديگرى را ابوهريره نقل مى كند: خرج علينا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و نحن نكتب الاحاديث فقال: ما هذالذى تكتبون؟ قلنا احاديث نسمعها منك. قال كتاب غير كتاب الله، اتدرون ما اضل الامم قبلكم الا بما كتبوا من الكتب مع كتاب الله.[ تقييد العلم، ص 34. ]

3- ابوسعيد خدرى نقل مى كند كه:
استاذنت النبى ان اكتب الحديث فابى ان ياذن لى.[ همان، ص 36. ]

4- ابوهريره نقل كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مطلع شد كه مردم احاديث را مى نويسند، آنگاه به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
ما هذه الكتب التى بلغنى انكم قد كتبتم، انما انا بشر، من كان عنده منها شئى فليات بها.[ همان. ]

5- قال زيد: ان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم امرنا ان لا نكتب شيئا من حديثه.[ سنن ابى داود، ج 3، ص 319، تقييد العلم، ص 35. ]

اينها مهمترين احاديثى است كه در نهى از كتابت بدان استناد مى شود:
اكرم ضياء العمرى فقط سه حديث در منع آورده و استاد جلالى حسينى مجموع احاديث را گردآورده و عدد آن به هشت رسيده است.[ تدوين السنه الشريفه، ص 302-288. ]

اين روايتها با ايراداتى مواجه است:

1- اولين و مهمترين اشكال اين احاديث، معارضه ى آنها با احاديث تجويز كتابت است كه از رسول خدا نقل شده كه اين احاديث را در فصل قبل نقل كرديم.
در حل اين تعارض برخى از عالمان سنى، احاديث تجويز را ناسخ احاديث منع دانسته و گفته اند: منع در زمانى بود كه خطر اختلاط قرآن با احاديث مى رفت يا
براى افرادى بود كه از اتقان و ثبت برخوردار نبودند. ليك پس از آنكه آشنايى صحابه با قرآن عميق شد پيامبر كتابت را تجويز كرد.[ بحوث فى تاريخ السنه المشرقه، ص 228. ]

و برخى ديگر مانند رشيد رضا احاديث منع را، ناسخ دانسته است.[ مجله المنار، سال دهم، ش 10، ص 767، تدوين السنه الشريفه، ص 312. ]
به نظر مى رسد با توجه به اينكه پس از مدت زمانى امر كتابت شايع شد، ناسخيت ادله منع قابل قبول نباشد گذشته از آنكه گروهى ادله تجويز كتابت را متاخر از ادله منع دانسته اند.
به جز آن بايد گفت: احاديث تجويز از اطمينان صدور برخوردار است تا آنجا كه برخى ادعاى تواتر آنها را داشته اند.[ منهج النقد، ص 40. ]
لذا احاديث منع نمى تواند با اينها معارضه كند.

2- چگونه ادله منع از سوى رسول خدا صادر گشته؟ با اينكه پس از قرن اول، به اتفاق آراء امر كتابت رونق گرفت و تمامى مصادر موجود نتيجه آنست. با چه مجوزى از ادله منع مى توان رفع يد كرد؟. به تعبير ديگر اگر دلالت و صدور احاديث منع تمام است چرا آن را به زمانى خاص مختص كنيم؟.

3- چنانچه از اسناد تاريخى برمى آمد، ابوبكر و عمر پس از رحلت پيامبر قصد نوشتن احاديث را داشتند، ولى بعد از آن منصرف شده و آن را كنار گذاردند. اگر احاديث منع از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم صادر شده بود، چگونه ابتدا تصميم به كتابت گرفتند؟ و چرا پس از انصراف، منع را مستند به نهى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نساختند و عللى ديگر را پيش كشيدند؟ اينها همه مى تواند شاهد باشد كه چنين احاديثى از رسول خدا صادر نشده است. اين احاديث را در ادامه بحث خواهيم آورد.

/ 108