عمل صحابه - آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمل صحابه

دومين دليلى كه اهل سنت مى توانند بدان استناد جويند، عمل ابوبكر و عمر
پس از رحلت رسول خدا است. ذهبى گفته است:
ان ابابكر جمع احاديث النبى صلى الله عليه و آله و سلم فى كتاب فبلغ عددها خمسماه حديث ثم دعا بنار فاحرقها.[ تذكره الحفاظ، ج 1، ص 5. ]

و نيز عايشه نقل كرده است كه:
جمع ابى، الحديث عن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فكانت خمسماه حديث فبات ليله، فلما اصبح قال: اى بنيه هلمى الاحاديث التى عندك، فجئته بها فدعا بنار فحرقها.
فقلت: لم حرقتها؟
قال: خشيت ان اموت و هى عندى، فيكون فيها احاديث عن رجل قد ائتمنته و وثقت به و لم يكن كما حدثنى فاكون قد نقلت ذلك.[ تدوين السنه الشريفه، ص 264 به نقل از: الاعتصام بحبل الله المتين، ج 1، ص 30. ]

از عمر هم چنين نقل شده است:
انى كنت اردت ان اكتب السنن و انى ذكرت قوما كانوا قبلكم كتبوا كتبا فاكبوا عليها و تركوا كتاب الله تعالى و انى و الله لا البس كتاب الله بشى ء ابدا.[ تقييد العلم، ص 49. ]

ابونضره به ابوسعيد خدرى گفت:
لو كتبتم لنا فانا لا نحفظ؟ قال: لا نكتبكم و لا نجعلها مصاحف.[ تقييد العلم، ص 36. ]

ابراهيم تميمى درباره ابن مسعود كه از مخالفان كتابت بوده، گفته است:
بلغ ابن مسعود ان عند ناس كتابا يعجبون به، فلم يزل معهم حتى اتوه به فمحاه ثم قال: انما هلك اهل الكتاب قبلكم انهم اقبلوا على كتب
علمائهم و تركوا كتاب ربهم.[ سنن الدارمى، ج 21، ص 100، ح 475. ]

بر اين استدلال نيز چند اشكال وارد است:

1- با توجه به روايات منع كتابت كه از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده، چگونه اينها دست به كتابت زدند؟ يا آنكه در انديشه كتابت حديث بودند؟ صحابه اى كه به آشكار نهى پيامبر را نافرمانى كنند قول و فعلشان قابل استناد و عمل نخواهد بود.

2- با توجه به روايات مانعه و مجوزه، قول صحابى حجيت ندارد. در صورتى به سخن صحابى- بر فرض حجيت- رجوع مى شود كه قرآن و سنتى در ميان نباشد. با وجود روايات نقل شده از پيامبر، جايى براى اعتبار اين گفته ها و كردارها نيست.

3- اگر بپذيريم كه قول صحابى حجيت دارد، چرا آن را به برهه اى خاص از زمان مختص كنيم؟ چرا فقط در قرن اول هجرى كتابت ممنوع باشد و پس از آن مباح و جاير گردد؟

با توجه به اين اشكالها و اشكالهاى عديده ديگر، جايى براى اثبات منع كتابت باقى نمى ماند.

/ 108