تحليل ها از توقيف كتابت - آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تحليل ها از توقيف كتابت

از اين امر كه بگذريم، جالب توجه است كه ببينيم اهل سنت چه تحليلى براى اين ممنوعيت آورده اند.

يك : برخى گفته اند سر اين توقف آن بود كه كتاب خدا با حديث مشتبه نگردد و مصونيت قرآن محفوظ بماند چنانكه در كلام عمر و ابن مسعود بدان اشارت رفته بود. به تعبير ديگر، از تحريف قرآن بر اثر كتابت حديث هراس داشتند.
اين تحليل ناصواب است، زيرا امكان تحريف قرآن را مى رساند، با آنكه خداوند قرآن را صمون از تحريف مى داند و وعده حفظ آن را داده است.
انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون.[ سوره ى حجر، آيه ى 9. ]
گذشته از آنكه معناى اين سخن اين خواهد بود كه بلاغت احاديث را در حد بلاغت اعجازى قرآن بدانيم و اين مردود است. استاد ابوريه گفته است:
اين علت ممكن است يك عاقل عالم را قانع سازد، اما يك محقق نمى تواند آن را بپذيرد، چرا كه در اين صورت مى بايست بلاغت احاديث در رديف بلاغت قرآن باشد.[ اضواء على السنه المحمديه، ص 52. ]

از سوى ديگر در صورتى كتابت حديث باعث اشتباه و خلط با قرآن مى شود كه همراه قرآن نوشته شود، اما در صورتى كه جدا و منفصل از آن نگاشته شود احتمال اشتباه نيست تا از آن نهى گردد. از اينرو برخى از بزرگان تابعين چون ضحاك بن مزاحم نوشتن حديث را در اوراقى كه در آن قرآن نوشته مى شود ناروا مى دانست و مى گفت: لا تتخذوا للحديث كراريس ككراريس المصاحف.[ تقييد العلم، ص 47. ]

و همين عقيده را ابراهيم بن يزيد نخعى داشته است.[ سنن الدارمى، ج 1، ص 100، ح 470. ]

دو : برخى ديگر گفته اند توقيف كتابت حديث از آن رو بود كه در برابر قرآن امر ديگر علم نگردد كه فكر و ذهن مسلمانان را به خود جلب كند. اين مطلب نيز در كلام عمرو بن مسعود آمده بود.
اين تحليل نيز نمى تواند مقبول و موجه باشد، زيرا:

1- اشتغال به غير قرآن در صورتى منهى عنه خواهد بود كه به ترك قرآن و مهجوريت آن بيانجامد و اگر چنين نباشد وجهى براى منع نيست. پس مى بايست منع كتابت به صورت مقيد بيان شود نه مطلق.




/ 108