مقدمه - آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه - نسخه متنی

مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

سنت به معناى سخن، فعل و تقرير معصوم عليه السلام، دومين منبع براى شناخت دين است، همانگونه كه قرآن نخستين مرجع و ماخذ، نزد مسلمانان مى باشد.
سنت، تبيين حقايق قرآنى را بر عهده دارد، چنانكه تفصيل احكام شرعى و فروع فقهى و عملى را نيز از آن بايد گرفت.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان معصوم، مسلمين را به فراگيرى و حفظ حديث تشويق و ترغيب مى كردند.
در سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام ترغيب و تشويق نسبت به حديث بسيار است، از قبيل:

»» فراگيرى حديث :

المحاسن: بعض اصحابنا، عن ابن اسباط، عن ابيه، عن احمد بن النضر عن عمرو بن شمر عن جابر عن ابى جعفر عليه السلام قال: قال لى: يا جابر و الله لحديث تصيبه من صادق فى حلال و حرام خير لك مما طلعت عليه الشمس حتى تغرب. [ بحارالانوار، ج 2، ص 146، ح 15. ]

'جابر نقل مى كند از امام باقر عليه السلام، كه آن حضرت فرمودند: اى جابر به خدا
سوگند، حديثى كه از فردى صادق: در زمينه حلال و حرام به دست آوردى، از آنچه خورشيد بر آن مى تابد باارزشتر است'.

»» حفظ حديث:

حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن على بن اسماعيل، عن عبيدالله الدهقان قال: اخبرنى موسى بن ابراهيم المروزى عن ابى الحسن عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: من حفظ من امتى اربعين حديثنا مما يحتاجون اليه من امر دينهم بعثه الله عزوجل يوم القيامه عالما فقيها و لم يعذبه.[ بحارالانوار، ج 2، ص 153، ح 3. الخصال، ج 2، ص 541، ح 15 ابواب الاربعين، در منابع حديثى اهل سنت، اين حديث با اندك تفاوتى نقل شده است. ر. ك: كنزالعمال، ج 10، ص 224-225، ش 29182-29189. ]

'پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس از امت من، چهل حديث در باب نيازهاى دينى خود حفظ كند، خداوند در روز قيامت او را عالمى فقيه گرداند و از عذاب وى چشم پوشد'.

»» نقل حديث:

الحسن بن محمد عن احمد بن اسحاق عن سعدان بن مسلم عن معاويه بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام رجل راويه لحديثكم يبث ذلك الى الناس و يشدده فى قلوب شيعتكم و لعل عابدا من شيعتكم ليست له هذه الروايه ايها افضل ؟

قال عليه السلام، راويه لحديثنا يبث فى الناس و يشدد فى قلوب شعيتنا، افضل من الف عابد.[ الكافى، ج 1، ص 33، ح 9. ]

'معاويه بن عمار گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم كدام افضل است ؟ مردى كه سخنان شما را نشر مى دهد و آن را در دل شيعيان استوار مى كند يا مردى عابد كه چنين نيست ؟

فرمود: آنكه سخن ما را نشر دهد و آن را در دل شيعيان استوار سازد از هزار عابد
برترا ست'.

»» مذاكره حديث:

محمد بن يحيى عن احمد بن محمد عن عبدالله بن محمد الحجال عن بعض اصحابه رفعه قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: تذاكروا و تلاقوا و تحدثوا فان الحديث جلاء للقلوب، ان القلوب لترين كما يرين السيف جلاوءها الحديث.[ الكافى ج 1، ص 41، ح 8. ]

'پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: با يكديگر ملاقات كنيد و به گفتگوى حديث بپردازيد، زيرا حديث دلها را صيقل مى دهد. دلها زنگار مى گيرد، مانند شمشير و صيقل آن حديث است'.
مسلمانان نيز اهتمامى ويژه به روايت و حديث داشتند، شيخ بهائى مى گويد:
'اساتيد ما مى گفتند كه: صاحبان اصول وقتى روايتى را از امامان عليهم السلام مى شنيدند به سرعت آن را ثبت مى كردند تا گذشت زمان آن را به فراموشى نسپارد'.[ الذريعه، ج 2، ص 128. ]

با تشويق پيشوايان دين و اهتمام مسلمانان، حديث شكل گرفت و تدوين شد و در هر دوره و عصرى، كارى تازه و نو در باب آن انجام شد.

گذشت زمان و فاصله گرفتن از عصر وحى و حضور برخى عوامل ديگر سبب شد تا در كنار حديث، دانشى به نام 'علم حديث' پديد آيد.

'علم حديث'، به ارزيابى كتب حديثى و راويان مى پردازد.

'علم حديث'، از تاريخ تحول و سير حديث، سخن مى گويد.

'علم حديث'، راههاى برخورد با مشكلات حديث را تعليم مى دهد.

'علم حديث'، روش فهم و برداشت از احاديث را مى آموزد.

اين مجموعه از مباحث و مسائل در 'علم حديث' مورد تحقيق و پژوهش قرار مى گيرد ، البته برخى از شاخه هاى آن مانند: رجال، مصطلح الحديث و... چنان
گسترده شد كه خود دانش مستقلى گشت و بر اين اساس 'علوم حديث' به جاى 'علم حديث' رواج يافت.

صبحى صالح مى گويد:
علم الحديث روايه يقوم على النقل المحرر الدقيق لكل ما اضيف الى النبى صلى الله عليه و آله و سلم من قول او فعل او صفه... و علم الحديث درايه مجموعه من المباحث و المسائل يعرف بها حال الراوى و المروى من حيث القبول و الرد.[ علوم الحديث، ص 107. ]

سپس مى گويد: قسم دوم، علم 'اصول الحديث' نام دارد و بر اثر تنوع، امروزه علم حديث نام گرفته است و شش شاخه برايش برشمرده است.

1- علم جرح و تعديل

2- علم رجال الحديث

3- علم مختلف الحديث

4- علم علل الحديث

5- علم غريب الحديث

6- علم ناسخ الحديث و منسوخ [ همان، ص 114-109. ]

ديدگاههاى ديگرى نيز نسبت به علوم ارائه شده است، سيوطى مى گويد:
حازمى علوم حديث را بيش از صد نوع و ابن صلاح 65 نوع دانسته است.[ تدريب الراوى، ص 3 و 14. ]
ابن خلدون در تاريخش از شش دانش نام برده است: علم ناسخ و منسوخ، علم الرجال، علم اصطلاحات حديث، علم متون حديث، علم به شرايط نقل، علم فقه
الحديث.[ تاريخ ابن خلدون، ص 797-796. ]

حافظ نيشابورى در كتاب معرفه علوم الحديث از پنجاه و دو عنوان ياد كرده است. [ معرفه علوم الحديث، الامام النيشابورى. ] با دقت روشن مى شود كه همه اين دانشها در علم حديث جاى مى گيرد. و عالم حديث شناس را گريزى از فراگيرى آنها نيست. ليك تاملى در طبقه بندى منطقى اينها صورت نگرفته و هر يك از اينها مى تواند فصلى از مباحث علوم حديث باشد، نه اينكه هر كدام دانش مستقلى .

بر اين اساس، به نظر مى رسد همه اين دانشها در چهار شاخه مستقل جاى مى گيرد و علوم حديث را مى توان به چهار علم تقسيم نمود:

1- علم تاريخ حديث و شناخت متون حديثى،

2- علم مصطلحات

3- علم ارزيابى اسناد رجال حديث

4- علم درايه و فقه الحديث.

اين چهار دانش در برگيرنده ى تمامى عناوين مى باشد و مرتبه تعليمى مباحث نيز در آن منظور گشته است. نخست از تاريخ و تطورات حديث سخن مى رود، پس از آن به اصطلاحات، كه بسان راهنماى برخورد با متون گذشته است، پرداخته مى شود.

پس از دستيابى به اطلاعات كلى نسبت به حديث و كتب آن، نوبت به دانش بعدى فرامى رسد كه علم ارزيابى اسناد و رجال حديث است. و در مرحله آخر علم درايه و فقه الحديث است كه ما را با چگونگى فهم و تفسير نصوص روايى آشنا مى سازد.[ جهت آگاهى بيشتر ر. ك به مجله علوم حديث، ش 3، بحثهاى مقارن در علم حديث "انواع علوم حديث"، ص 75-61. ]
اين كتاب به دانش اول از اين سه رشته مى پردازد يعنى تاريخ حديث و شناخت
متون حديثى.
مباحث اين كتاب در سه بخش عرضه مى گردد.
در بخش يك از حجيت سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام و ارزش روايات صحابه و نيز جايگاه سنت در دين شناسى بحث مى شود.
بخش دو به بيان تاريخ حديث و سير تدوين آن در ميان شيعه و اهل سنت و معرفى اجمالى كتب روايى اختصاص دارد.
و بخش سه به جهت اهميت كتاب شريف 'نهج البلاغه' به معرفى كامل آن مى پردازد.

/ 108