پاسخ يك ايراد
مى گويند اين كه اسلام خواندنِ بعضى از كتاب ها و نوشته ها و همچنين شنيدن سخن بعضى از راديوها و يا شركت در بعضى از كلاس ها و... را حرام كرده است آيا اين منافى با آزادى انسان نيست؟در پاسخِ اين ايراد، خاطره اى از مرحوم حجّه الاسلام و المسلمين فلسفى، واعظ مشهور(ره) به ياد دارم كه مى فرمود: روزى چند نفر جوان به منزل ما آمده گفتند: آقا ما امروز در رساله مسأله اى ديده ايم كه خيلى تعجب كرده ايم و آمده ايم سؤال كنيم كه آيا اين مسأله دروست است يا نه؟ و آن اين است كه خريد، فروش، نگه دارى و خواندن بعضى از كتاب ها و نوشته ها حرام است آيا اين منافات با آزادى ندارد؟ گفتم: اين دستور به مصلحت افراد جامعه صادر شده است، گفتند: نمى فهميم. گفتم: با من بياييد. از منزل خارج شديم نزديكِ منزلِ ما يك كيوسك برق كنار خيابان بود كه روى آن علامت «خطر مرگ» بود. گفتم: چرا در اين محل را بسته اند و نوشته اند نزديك نشويد آيا اين كار منافى با آزادى نيست؟ آيا صحيح است بعضى اين جا بايستند و شعار دهند، مرگ بر استبداد! چرا جلو آزادى ما را گرفته اند، ما مى خواهيم بدانيم داخلِ اين كيوسك چيست؟ در جواب خواهند گفت: چون شما اطّلاعاتى از برق نداريد احتمال دارد كه خطر جانى براى شما داشته باشد؛ ولى اگر درس بخوانيد و متخصّص شويد نه تنها ممنوع نيست، بلكه جز كار شما خواهد بود كه داخل اين كيوسك را بررسى كنيد.قالَ الْحَسَنُ بنُ عَلِىٍ(ع) : عَجِبْتُ لِمَنْ يَتَفَكّرُ فى مَأْكُولِهِ كَيْفَ لايَتَفَكّرُ فى مَعْقُولِهِ فَيُجَنّبُ بَطْنَهُ ما يُؤْذيهِ وَ يُودِعُ صَدْرَهُ مايُرديهِ.(23)
حضرت امام مجتبى(ع) فرمود: تعجب مى كنم از كسانى كه در غذاى جسمِ خود فكر مى كنند؛ ولى در امور معنوى و غذاى جان خويش تعقّل نمى نمايند، شكم را از طعام مضّر حفظ مى كنند؛ ولى باك ندارند كه افكار پليدى در روانِ آنها وارد شود.عَنْ زَيْدِ الْشَحّامِ، عَنْ اَبى جَعْفَرٍ(ع) فى قَوْلِ الله: «فَلْيَنْظُرِ الاًِّنْسانُ اِلى طَعامِهِ» قالَ: قُلْتُ: ما طَعامُهُ؟ قالَ : عِلْمُهُ الّذى يَأْخُذُهُ مِمّنْ يَأْخُذُهُ.(24)
شخصى از امام باقر(ع) از اين آيه شريفه قرآن سؤال كرد (كه خداوند متعال فرموده است): «بايد انسان به طعامش دقت كند» كه معناى طعام چيست؟ امام(ع) فرمودند: مراد علم و دانش اوست كه بايد دقّت كند از چه كسى مى گيرد.قالَ الْمَسيحُ(ع) : خُذُوا الْحَقّ مِنْ اَهْلِ الْباطِلِ، وَ لا تَأْخُذُوا الْباطِلَ مِنْ اَهْلِ الْحَقّ، كُونُوا نَقّادَ الْكَلامِ فَكَمْ مِنْ ضَلالَه زُخْرُفَتْ بآيَه مِنْ كِتابِ الله، كَما زُخْرُفَ الدّرْهَمِ مِنْ نُحاسٍ بِالْفِضّه الْمُمَوّهَه.(25)
حضرت مسيح على نبينا و آله و عليه السلام فرمود: (حرف و سخن) حق را از اهل باطل (بشنويد و) استفاده كنيد، ولى باطل را از اهل حق نگيريد، سعى كنيد (از كسانى باشيد كه) كلام دگران را نقد و بررسى كنيد (يعنى در زندگى متخصّص در امر دين باشيد و بتوانيد هميشه حق را از باطل جدا نماييد؛ زيرا) چه بسيار است مطالب گمراه كننده اى كه با آيه اى از قرآن تزيين شده است، همچنان كه درهم (تقلّبى) مِسى را با آب نقره روكش مى زنند (و به جاى نقره به بازار عرضه مى كنند)(26).يك نكته بسيار مهم
قال الشهيد الثانى(ره): العلوم الطبيعى و الرياضى و الصناعى (قد يكون واجباً و) اكثره موصوف بالاباحه بالنظر الى ذاته و قد يمكن جعله مندوباً لتكميل النفس، و اعدادها لغيره من العلوم الشرعيه بتقويتها فى القوه النظريه و قد يكون حراماً اذا استلزم التقصير فى العلم الواجب عيناً او كفايه و من هذا الباب الاشتغال فى العلوم التى هى آله العلم الشرعى زياده عن القدر المعتبر منها فى الآليّه مع و جوب الاشتغال بالعلم الشرعى، لعدم قيام من فيه الكفايه به و نحوه.(27)شهيد ثانى(ره) مى فرمايد: علوم طبيعى و رياضى و آموختن صنعت هاى غير حرام (هرگاه جامعه اسلامى به آنها نياز داشته باشد واجب است) ولى ذاتاً آموختن بيشتر آنها مباح است و ممكن است اگر آموختن آنها ذهن و فكر انسان را براى فهمِ بيشتر علوم و معارفِ دين تقويت نمايد مستحب شود و گاهى هم حرام است و آن زمانى است كه سرگرم شدن زياد به آنها انسان را از واجبات عينى يا كفايى باز دارد و از همين قسم (حرام) است زياده روى در علومى كه براى فهم معارف دين جنبه مقدّمى دارند (مانند صرف، نحو، معانى، بيان و...).1 - استفتاآت امام، ج 2، ص 12، سؤال 26 و 30؛ مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ص 47 تا 66.2 - استفتا به نقل از احكام روابط زن و مرد، ص 202.3 - تحريرالوسيله، ج 1، فى المكاسب المحرمه، مسأله 16؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1 و حضرت آيه الله سيستانى، ج 2، مكاسب محرمه.4 - تحريرالوسيله، ج 1، فى المكاسب المحرمه، مسأله 16؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1 ؛ حضرت آيه الله سيستانى، ج 2، مكاسب محرمه.5 - تحريرالوسيله، ج 1، فى المكاسب المحرمه، مسأله 16؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1 و حضرت آيه الله سيستانى، ج 2، مكاسب محرمه؛ استفتائات جديد حضرت آيه الله مكارم، ج 1، ص 155؛ مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد ص 83.6 - جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 249، سؤال 962.7 - استفتاآت امام، ج 2، ص 21، سؤال 56.8 - همان، سؤال 54.9 - جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 249، سؤال 961.10 - استفتاآت امام، ج 2، ص 21، سؤال 55.11 - جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 634، سؤال 2220.12 - استفتائات جديد حضرت آيه الله مكارم، ج 1، ص 155.13 - تحرير الوسيله، ج 1، فى المكاسب المحرمه، مسأله 16؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1 و حضرت آيه الله سيستانى، مكاسب محرمه.14 - استفتاآت حضرت امام 1، ج 2، ص 21، سؤال 57.15 - استفتائات جديد حضرت آيه الله مكارم، ج 1، ص 156، سؤال 563؛ مسائل جديد از ديدگاه علما و مراجع تقليد، ص 135.16 - استفتائات جديد حضرت آيه الله مكارم، ج 1، ص 156، سؤال 563.17 - تحرير الوسيله، ج 1، فى المكاسب المحرمه، مسأله 16؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1 ؛ حضرت آيه الله سيستانى،مكاسب محرمه.18 - جامع المسائل حضرت آيه الله فاضل، ج 1، ص 257، سؤال 1002.19 - تحريرالوسيله، ج 1، مكاسب محرمه، مسأله 15؛ منهاج الصالحين حضرت آيه الله خوئى 1؛ حضرت آيه الله سيستانى، مكاسب محرمه.20 - استفتاآت امام، ج 2، مكاسب محرمه، سؤال 112.21 - مجمع المسائل حضرت آيه الله گلپايگانى 1، ج 2، ص 13، سؤال 1.22 - استفتاآت امام، ج 2، ص 41، سؤال .113 23 - سفينه البحار، ج 2، «طعم»، ص 84.24 - بحارالانوار، ج 2، ص 96.25 - بحارالانوار، ج 2، ص 96.26 - در اين زمينه به كتاب هاى بحار الانوار، ج 2، ص 93 ، ح 24 و 27 و ص 92 و 94 و مقدّمه اصول كافى و كودك فلسفى، ج 1، ص 243 مراجعه شود.27 - منيه المريد، فى مراتب احكام العلم الشرعى، ص 382.